عضو هیئت علمی دانشگاه شیراز گفت: برای ایجاد انگیزه در شهروندان به ترجیح حمل و نقل عمومی بر خصوصی، باید تصویر فقیرانه و آلوده تاکسی و اتوبوس در ذهنیت جمعی مردم تغییر کند.
به گزارش شیراز۱۴۰۰علی سلطانی در گفتوگو با خبرنگار فارس اظهار داشت: بر اساس تجربیات و دیدگاههای نظری، همواره تقاضای سفر با رشدی بالاتر از توسعه معابر و شبکه حمل و نقل رخ میدهد.
وی افزود: با بالا رفتن حجم ترافیک تردد و جوابگو نبودن شبکه معابر دو راه وجود دارد، یکی این است که مانند بیماری که درد شدید دارد مُسکن موقتی تزریق کنید تا درد آن آرامتر شود و دیگری اینکه به دنبال درمان قطعی باشید.
این کارشناس تصریح کرد: تعریض شبکه معابر، تعریف کردن مسیرهای جدید، عوض کردن جهت خیابانها و تبدیل تقاطعها به گذرهای غیرهمسطح راهحلهای موقت و مقطعی هستند که هزینه بسیار بالایی دارند.
سلطانی اضافه کرد: علم حمل و نقل به ما میگوید که راهکار بلندمدت و پایداری نیز وجود دارد و آن این است که در درازمدت، حمل و نقل خصوصی را با حمل ونقل عمومی و انبوه جایگزین کرده و بتوانیم حجم بالایی از مسافر را بدین طریق جابهجا کنیم.
وی خاطر نشان کرد: شهرسازی اصولی و توزیع مناسب کاربریها و نزدیک کردن مکان فعالیت و سکونت به یکدیگر، برنامهریزی هوشمند و استفاده از فناوری روز از جمله راهکارهای مبتنی بر رویکرد پایدار هستند.
دانشیار رشته شهرسازی دانشگاه شیراز بیان کرد: حمل و نقل عمومی کاهش هزینه خانوار، صرفهجویی در مصرف سوخت و انرژی و کاهش تولید گازهای مضّری مانند دی اکسیدکربن را در پی دارد.
این کارشناس افزود: حمل و نقل عمومی باعث میشود که افراد مجبور شوند یک مسافتی را پیادهروی کنند و این پیادهروی به تحرک جسمی و تحرک فیزیکی شهروندان کمک کرده، کاهش هزینههای درمان بیماریهای قلب و عروق را نیز در پی دارد.
لزوم برندسازی مثبت از پیادهروی
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز همچنین گفت: در شهرهای ما به بحث پیادهروی کمتوجهی میشود و اصطلاحاتی که برای پیادهها استفاده میکنیم اصطلاحهای مثبتی نیست و در ضربالمثلهای ما سواره بر پیاده تقدم دارد.
وی با تأکید بر اینکه «پیادهپذیر» کردن شهرها تنها راه پایدار رهایی از معضلات ترافیکی است، افزود: ما نتوانستهایم یک برندسازی و تصویرسازی مثبت از پیادهروی انجام دهیم و از نظر اکثریت شهروندان، پیادهروی و استفاده از حمل و نقل عمومی با تشخص اجتماعی همخوان نیست.
سلطانی ادامه داد: این نگرش باید تغییر کند و پیادهروی و استفاده از حمل و نقل عمومی باید به عنوان یک ارزش تلقی شده و شهروندی که از حمل و نقل عمومی استفاده میکند به عنوان فردی که به منافع جمعی و سلامت شهر اهمیت میدهد، شناخته شود.
سلطانی اضافه کرد: ما در شهرهایمان عرض پیادهرو را کم کرده و آن را به سواره میافزاییم یا نردهگذاری میکنیم که پیاده از فضای اختصاص یافته خارج نشود.
وی عنوان کرد: برای حرکت خودرو، محاسبات فنی دقیق انجام میدهیم و پارامترهایی مانند سطح سرویس، اندازهگیری ظرفیت و راحتی رانندگان در حرکت را لحاظ میکنیم اما تدابیر چندانی برای امنیت و آرامش پیادهها در نظر نمیگیریم.
سلطانی تصریح کرد: چند سالی است که در برخی شهرها مانند تهران، مشهد، تبریز و شیراز بحث پیادهراهسازی شروع شده که حرکت خوبی است اما به هیچ وجه کافی نیست.
وی یادآور شد: آنچه که باید به دنبال آن باشیم بحث «پیادهمدار» و «پیادهپذیر» کردن شهر است.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز ادامه داد: با این رویکرد حتی در معابری که برای خودرو در نظر گرفته میشود یا در ایستگاههای حمل و نقل عمومی باید توجه ویژهای به نیاز افراد پیاده شود.
توجه به پیاده، منطبق با دیدگاههای عدالتخواهانه است
دانشیار گروه شهرسازی دانشگاه شیراز ابراز داشت: اینکه از یک طرف شعار عدالت اجتماعی و احترام به شهروند سر دهیم اما در عمل یک دسترسی سهل به ایستگاه اتوبوس یا سایهبان مناسب برای این ایستگاهها احداث نکنیم، افراد را هر چه بیشتر به سمت حمل و نقل خصوصی سوق میدهد.
وی ابراز داشت: چگونه میتوان از لزوم کاهش مصرفگرایی، سادهزیستی و اقتصاد مقاومتی سخن راند اما از شهرداریها انتظار داشت که هر چه بیشتر برای حمل و نقل خصوصی هزینه کنند و با هزینه میلیاردها تومان پل و تقاطع و غیره بسازند.
پیادهروها نباید منقطع و با مانع باشند
وی تصریح کرد: همان گونه که مسیرهای سواره به یکدیگر متصل و دارای ورودی و خروجی و دوربرگردان است، مسیرهای پیاده نیز باید به یکدیگر اتصال داشته با موانع مختلف قطع و ناامن نشود.
این کارشناس متذکر شد: یک پیاده نیز حق دارد مانند یک سواره از هر مبدأ به سمت هر مقصد به صورت پیاده حرکت کند و مجبور به عبور از لابهلای خودروها، ضایعات و نخالههای ساختمانی دپو شده، خودروهای پارک کرده در حریم پیاده و موتورسیکلتهای وارد حریم پیاده شده و غیره نباشد.
شیراز در حال «تهرانیزه» شدن است
سلطانی همچنین یادآور شد: در شیراز نیز پل تقاطعهای بسیاری ساخته شده و با این روند شیراز به جنگل پلها تبدیل میشود و آنقدر پل میسازیم که منظر شهری ما نیز تخریب شود.
وی ادامه داد: در این زمینه شاید شهرداری به سبب فشار عمومی به تقلید از اقدامات چند دهه پیش تهران روی آورده و میتوان گفت که شهرهای ما نادانسته تهرانیزه میشوند.
به گفته وی، تهرانیزه شدن شهرهای کوچکتر بدون در نظر گرفتن ملاحظات بومی، مطالعات جامع و بسترهای فرهنگی متناسب انجام میشود.
سلطانی سپس ادامه داد: باید این را در نظر آوریم که روزگاری کل فضای شهرهای ما برای پیاده قابل تردد بود اما اکنون با هر چه بیشتر شدن تقاطعها، پلها و سازههای عظیم، امکان پیادهروی، محدود و محدودتر شده وگاه عبور پیاده از برخی تقاطعها، تونلها و پلهای عظیم غیرممکن است.
در حمل و نقل پایدار، پیاده به اندازه سواره اهمیت دارد
این کارشناس در ادامه خاطر نشان کرد: برای رسیدن به یک حمل و نقل پایدار باید به پیادهها اجازه دهیم در تراز خیابان بمانند و با راحتی و آسودگی خاطر از عرض عبور کنند و به همین دلیل جز در اتوبانها، کمربندیها و شریانهایی که کانالهای اصلی عبور ترافیک هستند، استفاده از زیرگذر و روگذر را توصیه نمیکنیم.
سلطانی تصریح کرد: این امکان وجود دارد که با در پیش گرفتن روشهای علمیتر، پیاده و سواره را به صورتی مسالمتآمیز از کنار هم عبور داد.
دانشیار شهرسازی دانشگاه شیراز در ادامه گفت: برای دستیابی به یک حمل و نقل پایدار باید برند حمل و نقل عمومی را اصلاح و تقویت کنیم و آن تصویر ذهنی که از اتوبوس در ذهن شهروندان است را تغییر دهیم.
لزوم تجهیز اتوبوسها و استفاده از رانندگان مرتب و خوشبرخورد
وی افزود: این تصور که اتوبوس وسیله حمل و نقل اقشار ضعیف و فرودست است، باید اصلاح شود و لازمه اصلاح آن این است که سیستم حمل و نقل عمومی بهروز شده و اتوبوسهای مجهز با رانندگان مرتب بااخلاق و دارای برخورد محترمانه با مسافر باید در دستور کار تصمیمگیران قرار گیرد.
سلطانی ادامه داد: در کنار این موارد در مدارس باید استفاده از حمل و نقل عمومی به عنوان یک ارزش در ذهن کودکان و نوجوانان نهادینه شود.
وی سپس یادآور شد: در زمینه فرهنگسازی استفاده از حمل و نقل عمومی، صدا و سیما نقش بسیار مهمی دارد.
به گفته سلطانی، در فیلمها باید گاهی نشان داده شود که افراد متشخص همیشه تنها از خودروی مدلبالا استفاده نمیکنند و گاهی از اتوبوس و یا مترو نیز بهره میبرند.
این کارشناس تصریح کرد: در کشورهای خارجی به تعدد میبینیم که یک جراح یا استاد دانشگاه از دوچرخه یا حمل و نقل عمومی استفاده میکند و مقامات عالیرتبه نیز برای الگوسازی از اتوبوس برای تردد بهره میبرند.
وی بیان کرد: این موضوع باید از حالت نمادین فعلی خارج شده و ادارات دولتی، وزارتخانهها و نهادهای دولتی در این زمینه اقدامات عملی را شروع کرده و تشویقهایی برای استفاده کارمندان از حمل و نقل عمومی در نظر بگیرند.
عضو هیئتعلمی دانشگاه شیراز در ادامه اظهار داشت: در حال حاضر با بررسی بودجه شهری درمییابیم که سهم حملونقل عمومی، پیادهروی، دوچرخهسواری و حتی سهم فرهنگسازی و آموزش در بخش حمل و نقل عمومی بسیار پایین است و در مقابل میلیاردها تومان صرف تملک، آزادسازی معابر، احداث آزادراهها و تونلها و غیره کردهایم.
سلطانی اضافه کرد: این کارها که با هزینههای گزاف انجام شده خود در درازمدت به معضلات ترافیکی بدل خواهد شد.
با خودروی شخصی به خیابان بیایید ما فضایش را ایجاد میکنیم
وی متذکر شد: نظریات جدید حمل و نقل میگویند که ترافیک مانند یک مایع نیست که وقتی ظرف را بزرگتر کردید مشکل حل شود بلکه ترافیک حالت گاز را دارد و هر چه فضای بیشتری به آن دهید آن را پر میکند و باز فضای جدید میخواهد.
این محقق و پژوهشگر حمل و نقل بیان کرد: «ترافیک القائی» میگوید وقتی ظرفیت معابر را زیاد میکنید یا بیش از حد پارکینگ میسازید به طور غیرمستقیم به جامعه پیام میدهید که ما فضا داریم، بیایید.
سلطانی ادامه داد: ترافیک القائی باعث میشود که اگر تا دیروز اعضای یک خانواده با یک خودرو جابهجا میشدند اکنون هر کدام از اعضا یک خودروی اختصاصی خریداری کنند.
وی متذکر شد: اثبات شده که حداقل ۳۰ درصد ترافیک خیابانها، القائی و کاذب است و از این رو باید دقت کنیم با ساخت پارکینگ بیشتر به ویژه در مرکز شهر و تبدیل تقاطعهای چراغدار به زیرگذر و روگذر، خدمت چندانی به شهر نمیکنیم.
این کارشناس در پایان ابراز داشت: حملونقل یک علم است و کارشناسان و تصمیمگیران نباید به صرف رضایت معدودی از شهروندان، برخی اقدامات را در دستور کار قرار دهند کهگاه ممکن است برخی از اقدامات، رضایت کوتاهمدت بخشی از جامعه را به دنبال داشته باشد اما در بلندمدت معضلات بزرگتری را برای کل جامعه ایجاد کند.
«نظرات، فقط به صورت نوشتار پارسی و مرتبط با موضوع منتشر میشوند»
«با ورود به این لینک، وارد قسمت بحث آزاد شوید»
بسیار جامع و متین و موشکافانه بود
ولی ایا در این شهر گوش شنوایی برای بحث های کارشناسی و دلسوزانه وجود دارد؟؟؟؟؟؟؟؟
واقعا برای کسانی که شیرازی و دلسوز شیراز باشند وضع واقعا اسف باری در شیراز حاکمه..
قول شما این پستی و بلندی پیاده رو ها کاملا مانع با خیال راحت راه رفتن است و مشکل وقتی دو چندان میشود که این پستی و بلندی را اضافه کنید به بیش از اندازه تاریک بودن آنها.زمانی هم که از آقایون دلیل رو میپرسید بلند بودن درختان را بهانه میکنند!!!!
مگر در شهرهای دیگر درخت ندارند؟ باید از چراغ های پایه کوتاه فقط مخصوص پیاده رو استفاده کرد.
.
اتوبوس های شهرداری واقعا غیر از توهین به شعور شهروندان و رفع تکلیف حمل و نقل عمومی چیز دیگری نست..
اکثر رانندگان همیشه طلبکار و با و ضع آشفته و کاملا غیر حرفه ای و خود اتوبوس هم که….مسبب اصلی آلودگی هوای شیراز همین اتوبوس ها هستن که واقعا تا ۳۰ ثانیه بعد از عبور و مرورشان از هر منطقه چشم چشم را نمیبیند..
بسیار عالی بود دقیقا به مشکلات اشاره شده باید تغییر اساسی ایجاد شود
البته باید مردم به ویژه نوجوانان و جوانان اموزش داده شود که وسایل حمل و نقل عموی برای خود آنان است و نباید اسیب برسانن
در ضمن در شهرداری درتمام زمینه ها به ویژه در این مبحث نگهداری و پشتیبانی ضعیف و در بیشتر موارد وجود ندارد
صحبت های جناب سلطانی و واقعیت های جامعه مثل تفاوت موبایل هست با چاپار!
ایشون به درستی به اهمیت عابر پیاده تاکید داره، چیزی که اصلا در شهرسازی های ما دیده نمیشه، اما این موضوع دقیقا با تعریف سواره و تفکیک این دوتا قابل حل هست.
از اساس نوع نگاه به حمل و نقل باید طبق اقلیم هر منطقه باشه.
مثلا در کشورهای کوچک و با تراکم جمعیتی زیاد مثل اروپا یا ژاپن و …تاکید بر حمل و نقل ریلی، و عمومی هست. اما در کشورهای وسیع با شهرهای بزرگ و شهرسازی ویلایی، نیاز به ماشین وجود داره مثل امریکا،، روسیه کشورهای عربی و..
ایران از نظر جغرافیایی و شهر سازی شبیه به کشورهای گسترده هست و عمده جمعیت نیاز به دسترسی به وسیله شخصی دارن. و البته در فواصل طولانی حمل و نقل هوایی بجای قطار، چرا که هم از نظر زمانی و هم هزینه بسیار باصرفه تره.
نکته مهم دیگه هم باید در نظر گرفته بشه ارزش گذاری وسایل و جان آدمیزاده! در کشورهای پیشرفته به انسان اهمیت زیادی داده میشه، مثلا تمامی امکانات عمومی باید در دسترس معلولین هم باشه مثل افراد سالم. اما در کشورهای توسعه نیافته اهمیت ابزار و وسایل از انسان ها بیشتره، مثلا در قوانین ترافیکی ایران بجای راننده، خودرو توقیف یا جریمه میشه!! و حتی شرکت های بیمه بجای “بیمه راننده”، وسیله نقلیه رو بیمه میکنن! (انگار که وسیله نقلیه هویت مستقل داره و میتونه خلاف کنه)
تا وقتی جان و وقت و سلامت آدمیزاد ارزش چندانی نداشته باشه، به تبع اون وضع شهرسازی و … هم بهتر نخواهد شد.
بعضی از حرف های ایشون درست هستند اما بعضی دیگه رو اصلا نمیشه قبول کرد. اینکه میگن پل کم تر ساخته بشه هیچ توجیهی نداره چرا که اگر اونقدر فرهنگ سازی بشه که دیگه هیچ کس سوار خودرو شخصی نشه باز صبر کردن چندین دقیقه پشت چراغ خطر زیاد لذت بخش نیست.در ضمن با تهرانیزه کردن شیراز هم کاملا موافقم اگر شیراز هم ۴ تا بزرگراه وسط شهر داشت جای این همه خیابان های تنگ که دیگه کشش ترافیک رو ندارند الان وضع اینطور نبود.در تهران میشه مسافت های زیاد رو در زمان کم به لطف همین بزرگراه ها طی کرد. اما باور کنید یا نه هفته ی پیش از معالی آباد میرفتم شاهچراغ و دقیقا دو ساعت و ده دقیقه طول کشید تا برسم.همین مسافت رو در تهران به جرات میگم ظرف نیم ساعت طی کردم.
تو رو خدا بذارین شیراز، شیراز بمونه، با ویژگی های خودش، همون تهران تهران شده بسه
منظوورت کابل شدیم خوبه بنده خدا یه وقت به خودمون میایم که کابل هم مدرن تر از شیراز شده
در مورد تهرانیزه شدن شیراز حرف دل خیلیها رو زدند. پل و تقاطع و اتوبان برای فضاهای شهری مناسب نیستن. وجودشون یک شهر رو تبدیل به چند شهرک جد از هم میکنه.
از یک طرف میگیم تمام امکانات واسه تهرانه مثل پل ها، بزرگراهها،مترو،خطوط بی آر تی ،تفریحگاهها و دریاچه های مصنوعی و…بعد اینجا میگین تهرانیزه نشیم!!!!!! باید از خدامون باشه تا به تهران برسیم. شیراز یک روستا یا یگ شهرستان کوچیک نیست با دوتا کوچه و یگ بلوار اصلی و مثلا ۱۰۰۰ خانوار که بگیم بزرگراه و پل نمیخواد.در شهر های بزرگ وقت خیلی با ارزشه حتی ۱ ثانیه .نه دقیقه ها پشت چراغ قرمز و ترافیک ماندن عواقب آن آلودگی و حدر رفتن وقت و بنزین.بعضیا مخالف پیشرفت شیرازن.
واقعا جای تاسف داره که بعضیا یک شهر بی درودروازه مثل تهران رو الگوی خودشون قرار میدن. آمریکاییها دهه ۷۰ فهمیدن این روند شهرسازی اشتباهه و متوقفش کردن. برای حل مشکل ترافیک هزار راه بهتر هست، مثل مواردی که این استاد دانشگاه اشاره کردن، یا عریض کردن خیابانهای قدیمی حداکثر تا ۶ لاین، یا ساخت خیابانهای جدید به موازات خیابانهای پر تردد. اگر ساخت اتوبان وسط شهر نتیجه میداد الان ترافیک تهران درست شده بود.
میشه بگید چطوری یه خیابان به موازات خیابان زند بکشن یا قصردشت و از کجا
احتیاجی نیست. همین الان چندین خیابان موازی زند هستند که احتیاج به اصلاح جدی دارند. خیابان لطفعلی خان یکی از اوناست که باید سریع بهش رسیدگی بشه.
کسی با ساختن پل و بزرگراه مخالف نیست اما این شیوه ای که تو شهر ما داره اجرا میشه مثل این می مونه که یه نفر که سردشه به جای اینکه در و پنجره ها رو ببنده هی بیاد بخاری رو زیاد کنه
ما باید یه نقشه و طرح جامع برای کنترل ترافیک داشته باشیم که یک قطعه از پازل اون ساخت پل و امثالهم باشه اما اینجا چنین چیزی اصلا دیده نمیشه نه طرحی برای تمرکززدایی خدمات شهری از برخی نقاط شهر داریم نه طرحی برای بلندمرتبه سازی های هدفمند نه طرحی برای توسعه حمل و نقل عمومی نه طرحی برای جلوگیری از وسعت بی رویه شهر فقط اوفتادیم دنبال پل سازی که اون هم کاملا بی برنامه داره صورت میگیره
به عنوان آرزو و نظر شخصی خودم نه تنها هیچ علاقه ای ندارم یه روز مثل تهران بشیم بلکه امیدوارم اون روز هیچوقت اتفاق نیفته که شیراز بشه مثل تهران. شیراز باید برا خودش یه برند در سطح دنیا باشه عزیز من.
برای من به عنوان یک شیرازی جالبه چرا ما شیرازی ها بهانه گیریم تهران الان یه الگو در بین کلان شهر ها شده بی ارتی استاندارد و کم کم داره در بعضی از زمینه ها پیشرفت میکنه و زیبا حالا که دارن سعی میکنن که ما هم مثل تهران بشیم غر غر میکنیم
تا اسم اصفهان میاد بلوا میکنیم میگیم فلانن
اسم مشهد میاد بیسارن
خوب یه جا باید الگو قرار بدیم یا نه
فقط آدمایی که پاشون رو تو این دنیا از تهران اونورتر نذاشتن یا حداقل مطالعه نداشتن تهران رو الگو قرار میدن. تهران فقط یک جنگل از مکعبهای زشت و دودزده هست . هیچ تمرکزی نیست و هرکی هر جا خواسته برج زده. ما هم داریم همونجوری میشیم.
یکی از حرفاشونو خیلی قبول دارم ساخت پل منظر شهری رو تخریب میکنه و باید تونل و زیر گذر ساخته بشه برای گره های ترافیکی
یکی از بهترین مطالب سایت بود.
تازه بی فرهنگی خودمان رو یادمون رفته تو عکسم معلومه موتورسیکلت ها روببینید پیاده رو محل عبورشونه خط ویزه همه جا
هرجا بخوان پارک میکنن مدتی هم هست راهنمایی رانددگی ولشون کرده
کاش علاوه بر مشکل پیاده رو های بلوار زند، یک فکری هم به حال تابلوی های رنگارنگ و غیر همگون مغازه ها + بناهای تاریخی بالای سر مغازه ها که در حال فرو ریختن است و تداعی کننده یک روستای مخروبه است، کنند.
همه همه جا رفتن ودیدن ،نرفته باشنم ،دنیای مجازی و اینترنت و… اینقدر پیشرفت کرده که از این طریق دنیارو ببینن.منظور از رسیدن به تهران الگو و تقلید گرایی از تهران نیست بلکه از لحاظ امکانات و خدمات شهری به تهران رسیدنه.چرا همش بدیای تهرانو میگین خوبیاشم بگین. مثلا اونجا برای ابیاری فضای سبز پارک ها و حاشیه بزرگراهها از جمع اوری آب باران در جوبها در فصول زمستان و تصفیه فاضلاب شهری استفاده میکنن.ولی تو شیراز خودشونو راحت میکنن میگن بخاطر کم آبی مثلا فضای سبز پل ستارخان حذف شده.در مورد خطوط اتوبوس در بلوار زند فقط دوربین های نظارتی کارسازه نمیشه که متر به متر پلیس گذاشت .
خب بحث اینجا فرق میکنه. شما به امکانات فراوان و بودجه های نجومی اشاره میکنین. ولی من به نتیجه کار نگاه میکنم. حق با شماست. من هم بودجه ی تهران رو الگوی خوبی برای شیراز میدونم. ولی خرج کردنش یه بحث دیگه است. آفتابه خرج لحیم کردن چندان هنر نیست.
پیشنهاد می کنم با توجه به استقبال خوبی که از طرف خوانندگان سایت شده صدا و سیما یک میزگرد تخصصی بزاره و ازدکتر سلطانی و بقیه اساتید دانشگاه که در مسایل شهرسازی و ترافیک صاحبنظر هستند برای بحث و مناظره دعوت کنه و اگر امکانش باشه بینندگان هم نظراتشون اعلام کنن