شیراز که به لحاظ دارا بودن شاخصههای فرهنگی، تاریخی و مذهبی، از جمله شهرهای مهم ایران اسلامی محسوب میشود، هنوز در زیرساختها، در حد سایر کلانشهرها ظهور و بروز نداشته است. به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه فارس، شیراز هنوز از داشتن یک فرهنگسرای درخور و شایسته، نگارستانی قابل ارایه، تالاری مناسب و فضایی متناسب با ظرفیتهای فرهنگی، هنری و تاریخی، محروم است، فضایی که علیرغم تمام وعدهها و وعیدها، هنوز گام اول ایجاد آن را هم برنداشته است.
شیراز فرهنگی، هنوز برای برگزاری همایشها و مراسمهای فرهنگی بزرگ، برگزاری یادروز بزرگان علم و ادبش و برپایی مراسمی سیاسی، اجتماعی و…. فضایی مناسب ندارد، فضایی که به لحاظ نور، صدا، طراحی و گرافیک فضا، مناسب تئاتر باشد، همایشها را میزبانی کند، ظرفیت پذیرایی از جمعی علمی و نخبه را داشته باشد و بهعنوان یک مرکز، ظرفیتی برای شکوفایی خلاقیتها باشد، در اختیار ندارد.
شیراز فرهنگی هنوز هم برای برگزاری مراسمهای مختلف باید تعداد مدعوینش را با دلواپسی بشمارد، بیش از حد از تنها تالاری که گنجایش بزرگترین سالن آن ۸۰۰ نفر است، کار بکشد وگاه و بیگاه دستبهدامان دانشگاهعلوم پزشکی و بخش خصوصی شود یا مانند دو سه دهه قبل، مراسمها را در سالن پذیرایی هتلها، بیآنکه تناسب فضا در نظر گرفته شده باشد، برگزار کند. مراسمهایی که بارها عرق شرم را در مقابل میهمانان بر روی پیشانی میزبان نشانده است.
شیراز فرهنگی، تالار ندارد، آمفیتئاتر ندارد، مجموعهای در خور و شایسته ندارد و….. این یک درد است برای شهری که هر سال حداقل دو مراسم بینالمللی در آن برگزار میشود، مراسمهایی که بار سنگین حضور میهمانانش بر دوش آرامگاه دو بزرگی قرار دارد که فخر شیراز محسوب میشوند اما….
هر سال میزبانان یادروز حافظ، دعا میکنند که ۲۰ مهر هوا بارانی نباشد، که اگر باران بیاید، برگزاری مراسم در آرامگاه حافظ، منتفی خواهد بود و امکان میزبانی تمام برنامهها در تالار حافظ نیست و… موجب شرمندگی خواهد بود.
به گزارش خبرنگار ایسنا، در پایان شورای سوم، تمام هزار و هفتصد و اندی مصوبه را که زیر و رو میکنیم، مصوباتی که بخش اعظمی از آنها به اختصاص کمک به فلان گروه و هیات یا حل مشکل فلان شهروند در خصوص باز کردن در و ایجاد دیوار در فلان معبر و…. در بهترین حالت طرحهای هدف ۹۰، است، هیچ مصوبه چشمگیری در حوزه فرهنگ نمیبینیم، حتی در میان ۳۶ پروژه هدف ۹۰!!
شورای سوم که کارآمدترین کمیسیونش، عمران و حمل و نقل بود، در حوزه حمل و نقل حتی متروی ۱۲ ساله را هم نتوانست به سامان برساند، اما در حوزه عمران، آنهم دو سال بعد از سال پایانی پروژههای مصوب، عملکردی مناسب داشت، اما در ابعاد فرهنگی و اجتماعی، جز توجه به تقویم تاریخ و مصوب کردن قدردانی از ورزشکاران مدالآور!، گامی که استوار باشد و ریشهدار برنداشت.
شورای سوم در دو سال پایانی عمر خود که کمی از سیاسیکاری دور افتاد و کمیسیون فرهنگی اجتماعیاش جانی گرفت حجم کل اعتبارات فرهنگی را به چه عددی رساند و چه میزان از این عدد، به واقع صرف اقدامات تاثیرگذار فرهنگی شد، اقداماتی فراتر از تهیه بیلبورد و چاپ نشریه و…
آمار و ارقام مصوبات این کمیسیون روی عدد ۱۱۳ متوقف میشود، عددی که ۱۸ موردش واگذاری زمین بوده است، اینکه به چه فرد یا گروهی و برای چه مقصدی و آیا این واگذاریها هدف فرهنگی را تامین میکند یا نه، نیازمند بررسی کارشناسانه و دقیقتر است.
۱۳ مورد مصوبات کمیسیون فرهنگی، مجوز سفرهای خارجی و ۳۵ موردش مساعدت مالی و ۱۵ مورد هم طرحهای پیشنهادی و ۳۲ مورد هم کلی!! باید دید که مردم به این کارنامه چه نمرهای خواهند داد، کارنامهای که حتی یک مورد فعالیت زیرساختی را شامل نمیشود.
این در حالی است که در دوسال آخر عمر شش ساله شورای شهر شیراز، اعتبارات فرهنگی رشد قابل توجهی به نسبت سالهای قبل از آن و به تبع رشد کل اعتبارات و بودجه شهرداری داشت!
طی شش سال گذشته هیچ یک از کمیسیونهای شورای شهر شیراز، حتی یکبار هم گزارش عملکرد خود را به مردم ارایه نکرد، اگرچه رئیس دو سال آخر شورا، در مراسم تحلیف شورای چهارم شیراز، مدعی بود که نمیتوان در ۵ دقیقه گزارش عملکرد ۶ ساله را ارایه کرد اما، علی زحمتکش، فاخرترین و قابل دفاعترین اقدامات شورای سوم را در قالب یک جمله گفت، افزایش اعتبارات و بودجه شهرداری به هزار و ۵۰۰ میلیارد تومان، طرحهای هدف ۹۰ و برنامه پنجساله توسعه شیراز.
که البته آخرین مورد به حتم از سوی شورای چهارم دستخوش تغییراتی بنیادی خواهد شد!
شورای سوم شهر شیراز طی شش سال فعالیت، سخنگو نداشت، فاقد روابطعمومی کارآ، متخصص و تاثیرگذار بود و خصوصا در حوزه فعالیتهای فرهنگی و اجتماعی، ضعیفترین عملکرد را از خود باقی گذاشت.
شورای سوم البته در حوزههایی نظیر سرمایهگذاری، عمرانی و بودجه، موفق به کسب تجارب تازه و ماندگار و موفقیتهای خوبی شد، موفقیتهایی که اگر نبود، کارنامهای هم برای ارایه وجود نداشت.
شورای سوم در حوزه فضای سبز هم نتوانست آنگونه که از شهری همچون شیراز انتظار بود، عمل کند، اگرچه بخش مهمی از ضعف، به عملکرد سازمان فضای سبز شهرداری شیراز باز میگردد، سازمانی که در میان مجموعهشهرداری، به همراه سازمان زیباسازی، عملکردی بسیار ضعیف و غیرقابل دفاع از خود برجای گذاشت.
امروز در شیراز بیش از تمام کلانشهرهای کشور، چمن وجود دارد، فضایی که چندصد برابر تاثیرش، هزینه بر است و بیمهابا آب طلب میکند و هیچتاثیری در میزان سرانه فضای سبز و ایجاد اکسیژن ندارد.
این در حالی است که زحمتکش مدعی بود افزایش سرانه فضای سبز از حدود ۱۱ متر به حدود ۱۶ متر از افتخارات شورای سوم بوده است، یعنی هر سال حدود یک متر افزایش سرانه فضای سبز، درشهری که یکی از شاخصههای شهرتش، باغها و سبزی آن بوده و است.
اگرچه تاکنون آماری دقیق و قابل استناد از تخریب و آتشزدن عمدی و غیرعمدی باغهای شهر شیراز خصوصا در حوزه قصردشت، وجود ندارد، اما عددی که در ابتدای فعالیت شورای سوم در خصوص محدوده باغهای قصردشت عنوان میشد، ۳۶۰ هکتار بود اما در آخرین اظهار نظرها این عدد به کمتر از ۳۲۰ هکتار رسیده است، یعنی کاهش ۴۰ هکتاری ظرف مدت شش سال!!
بیتردید موضوع کاهش این حجم از فضای سبز و جایگزین نشدن میزانی مناسب، میتواند یکی از بسترهای تحقیق و تفحص در خصوص باغها و مدیریت باغهای قصردشت، محسوب و دستمایه بازرسان اداره کل بازرسی شود، بازرسانی که در اولین فصل سال ۹۲، مدتی را در ساختمان شورای شهر، به کار تحقیق دقیق مصوبات اشتغال داشتند و قرار بود ماحصل تفحصها در یک روز مناسب از سوی رئیس شورای شهر برای رسانهها و مردم بازگو شود و آن روز هنوز هم نرسیده است.
اگرچه نباید و نمیتوان توپ تمام کمکاریها و بیکاریها در حوزه فرهنگی اجتماعی را به زمین شورا و شهرداری شوت کرد و اجازه داد اصلیترین متولی موضوعات فرهنگی و اجتماعی، یعنی اداره کل فرهنگ و ارشاد اسلامی، بینصیب از نقد بماند.
شاید در کارنامه این اداره کل و از میان همه مسئولیتهایی که به آن براساس قانون واگذار شده و باید انجام شود، برگزاری نمایشگاه و همایش و بزرگداشت و پاسداشت و تجلیل و البته کنسرت و آواز…. مهمترین برنامهها و قابل بیانترین آنها باشد و آنچه البته کمترین آمار را به خود اختصاص میدهد، ارایه برنامه، طرح، فعالیتهای زیرساختی و عمرانی و توسعهای، بناهای ماندگار و…. باشد.
این را باید بدانیم که شیراز مسئولان داعیهدار فرهنگ بسیار دارد، مسئولانی که مدام جلسه برگزار میکنند و از ظرفیتهای این شهر میگویند اما بلندترین گامشان برگزاری نمایشگاه هنر آشپزی است و گل و گیاه و کتاب، آنهم نه نمایشگاه کتاب در محلی متناسب و مناسب!!
شیراز اما مسئولانی دارد که علیرغم حضور در دستگاههای مختلف، تلسکوپهای رصد فرهنگی آنان لنزهایش قویتر است، اگرچه لنزهای تلسکوپهایشان تنها قادر به آنگرادیسمان کردن عملکرد خودشان را دارد.
شیراز مسئولانی در حوزه فرهنگ دارد که طی هشت سال گذشته حتی نتوانستهاند یک آجر برای یک بنای فرهنگی روی آجری دیگر بگذارند، اما کنسرت برگزار کردهاند، شب شعر گذاشتهاند و دلخوش هستند که شب شعر و همایشهای ادبی و هنری را به شهرستانها بردهاند.
شیراز مملو از مسئولان با استعدادی است که طی هشت سال نتوانستند یک مصوبه خوب دولت را در خصوص ایجاد تالار بزرگ شهر، اجرایی کنند، مسئولانی که تعامل را تنها در کلام بهخوبی هجی میکنند، اگر صدایشان اکو باشد!! اگرنه برای برگزاری هر مراسمی خصوصا اگر برگزار کنندگانش خبرنگاران و اصحاب رسانه باشند، دست و دلشان میلرزد!!
شیراز به لحاظ ظرفیت انسانی در حوزه مسئولیتهای فرهنگی، به لحاظ دارا بودن انسانهایی تحصیلکرده در رشتههای مختلف که داعیهدار نوآوری و شگفتیساز بودن در حوزه فرهنگ… هستند، توانی مضاعف دارد، آنقدر که قادر به صادرات نیروی مازاد است اما، هیچ قدمی برای ایجاد زیرساختی مناسب در حوزه نمایش و تئاتر و سینما برنداشتهاند و تعداد سالنهای نمایش این شهر حتی از دورههای قبل از انقلاب هم کمتر است، سالنهای سینمایش حتی اگر ۱۰۰ درصد مرمت هم شود باز فاقد استانداردهای لازم و بهروز است و به لحاظ تعداد، نصف تعداد سالنهای قبل از انقلاب است.
شیراز حتی در موضوع اوقات فراغت کم آنقدر کاستی دارد که به گفته ناید!!!
شیراز اگرچه در ایجاد ساختمانهایی که هتل و هتل آپارتمان و میهمانپذیر و مرکز تجاری!! نام گرفته است، پیشتاز کشور شده اما در حوزه فرهنگ طی ده سال گذشته، آجری بر روی هم ندیده است.
شیراز اینروزها پوست عوض کرده و نو شده اما درون این لباس زیبا، روحی نیست، که فرهنگ روح یک شهر و جامعه شهری است و در این سالها جز شعار فرهنگ فرهنگ، هیچ نکردهایم که خودمان باورمان شود میتوانیم پایتخت فرهنگ ایران زمین باشیم.
شیراز منهای اقداماتی که به واسطه تاکیدات مقام معظم رهبری در خصوص توسعه حرم مطهر حضرت شاهچراغ (ع) انجام شد و زمینه را برای توسعه فرهنگ مذهبی و نمود دادن این شاخصه بسیار مهم، تا حدی فراهم کرد، تنها و تنها در حوزه فرهنگ شاهد حرف بود و مسابقه پیادهروی و آشپزی و سفرهآرایی و کنسرت و آواز…..
به نظر من فاخرترین زیر ساخت ، همان فرهنگ و دیدگاهِ باز ومدنیِ مردم شهر است وبدون فرهنگِ شهر نشینی و از اون مهمتر فرهنگِ انسانی زیر ساخت های عمرانی در این حیطه کارآیی لازم خود را ندارند .
به امید تلاش هم شهریان برای خودسازی .
انتقاد از زمین و آسمان راه کار مناسبی نیست .
امین جان وقتی شهری مثل شیراز زیر ساخت ها فرهنگی اشاره شده رو نداشته باشه تا اون رو نمایش بده، معرفی کنه و زنده نگه داره بدون شک کم کم از یادها میره و فراموش میشه.
برای فرهنگ برای هزینه کرد و هر چقدر هم هزینه کرد بازهم کمه، خیلی از اداب و رسوم مردم شیراز به فراموشی سپرده شده، موسیقی شیرازی به کلی از یاد رفته … باید با هزینه و برگزاری فسنیوال های فرهنگی – هنری هنر و فرهنگ رو در شیراز مجددا زنده کرد
دوست عزیز با گفتن جمله فوق فقط عدم کار مسئولین را در بخش زیرساخت های فرهنگی و هنری را توجیه میکنید و این همان پاسخی است که ۳۰ سال به مطالبات فرهنگی و هنری مردمان این شهر داده شده که کسی دیگر به سرقت های فرهنگی و هنری از این مرزو بوم توجهی ننماید .
تبریک تبریک تبریک نام شیراز به فدراسیون فوتبال اسیا فرستاده شد. روزنامه خبر اعلام کرد.هوررررراااااااااا
امین جان یه پست بزار مردم بگن شیراز چی کم داره به نظرم ایده های خوبی بدن.
روزنامه خبر فقط یک مطلب کوتاه کار کرده، بیشتر جنبه سرکاری داره!
خیلی این مطلب را دوست داشتم نمیدانم چه کسی این مطلب رو نگاشته اما باید بگم اگر من هم میخواستم در این باره بنویسم همین موارد را نقل می کردم
یک مورد هم اضافه کنم که نمی دانم در شهرداری آیا سازمانی به نام فرهنگی هنری یا فرهنگی تفریحی داریم یا نه ؟ در سایت شهرداری ۲ تا اسم موجود هست که خیلی مهم هست اما لینکی ندارد ۱- ستاد آبادگری باغات قصردشت۲-سازمان فرهنگی و اجتماعی و تنها به به معاونت فرهنگی و اجتماعی اکتفا شده است .البته وظایف معاونت فرهنگی اجتماعی چیز دیگری هست و اگر واقعا همچین سازمان مهمی ( فرهنگی و هنری یا فرهنگی تفریحی ) در شهرداری نداریم نباید هم انتظار کار شگرفی در این بخش داشته باشیم و همین مسابقات آش و پیاده روی هم شاهکار هست و اگر هم داریم اما سایت ندارد و یا لینکش در سایت شهرداری نیست واقعا جای تاسف داره و باید به حال شیراز گریه و شیون کرد اونهم ساعت ها و باصدای بلند . من واقعا عذر میخوام اما این نمونه بارز عقب ماندگی یک شهر و شهرداری هست که ناشی از بی توجهی مدیران شهری و یا بی سوادی و دیمی بودن کارهای شهرداری و مدیران و تصمیم گیران این شهر هست
یک سر به وب سایت سازمان فرهنگی هنری تبریز بزنید و یا وب سایت سازمان فرهنگی هنری تهران و یا سایت سازمان فرهنگی تفریحی اصفهان . اگر همچین سازمانی در شیراز نداریم واقعا این ساختار ناقص شهرداری جای حیرت دارد و اصلا باید از اول این
ساختار بندی بشود و برای من این به معنی نداشتن مسئول در امور فرهنگی و هنری و تفریحی شهر هست و یک کلام بی صاحب بودن شهر در این مقوله . پس اگر می خواهیم فکری به حال هنر و فرهنگ شیراز نماییم اول باید از وجود و یا عدم وجود مسئول و صاحب این حوزه در شیراز اطلاع حاصل نماییم و بعد مطالبه خواسته .
یک مورد هم بگم شیراز با وجود حافظ و سعدی و سایرین در حوزه ادبیات این مرز و بوم اما جایزه ادبی سعدی در دهلی برگزار میشود و حافظ هم که جای خود دارد بگذریم از اینکه به یاد حافظ هم افتاده اند و یا اصلا جایزه ادبی شیراز در سال اول خودش هست در حالیکه جایزه ادبی اصفهان تا ۵ سال پیش دوره ۶ یا ۷ را می گذراند و یا جشنواره فیلم کودک در ۲۶دوره برگزاری خود؛ ۱۵ دوره در شهر اصفهان، شش دوره در شهر تهران، چهار دوره در شهر همدان و یک دوره در شهر کرمان برگزار شده است ولی دوباره به اصفهان برکشت و در حال حاضر تبریز هم سال دوم جایزه ادبی تبریز را برگزار می کند . در این مورد تاکید کنم مهم تعداد سال های برگزاری نیست اما برای رسیدن به اهداف بلند در این حوزه و حوزه فرهنگ باید سالها این جوایز و فستیوالها برگزار شود تا شهری به جایگاه خودش برسد و عنوانی را کسب نماید و اینطور میشود که عنوان یک شهر دزدیده می شود و بر سردر شهر و شهرداری جای دیگری نصب میشود پس نباید تعجب کنیم که آنها لقب این مرزو بوم را هم با افتخار بر سر سایت خود نهاده اند. خب پس از شهری که متولی فرهنگی و هنری ندارد چه انتظاری هست ؟ کجاست استودیوی صدا شهر ؟ کجاست استودیوی سیمای شهر ؟ کجاست خبرگزاری رسمی شهر ؟ کجاست سالن اجلاس رسمی و باشکوه شهر ؟ اینها همه علامت سوال و چه کسی باید پاسخگو باشد ؟ اصلا کدام یک از دوستان یه این مطالب توجهی دارد ؟ اصلا چه کسی در شیراز این موارد را متوجه می شود ؟ و در جهت حل کردن این موضوع و انعکاس آن چه کاری انجام داده است ؟ جناب شهردار شما در عمران شهر در ۳۰ سال اخیر بی نظیر بوده ای اما فکری هم برای حوزه فرهنگ و هنر خموده و بی رمق شهرداری و شهر شیراز نمایید و این ساختار را اصلاح نمایید و آدم های بی مسئولیت را از این سازمانها اخراج نمایید و مرهمی بر فرهنگ و هنر زخم خورده این شهر باشید . اگر امروز این ساختار را ترمیم نماییم و با سرعت خوب در مسیر حرکت نماییم سالها با شرایط ایده آل فاصله داریم و اگر هم حرکتی نکنیم همین عنواین و القاب را هم باید به دیگران دودستی تفدیم نماییم .خب ما ادعا داریم باید ثابت کنیم باید سرمنشا موضوع را پیدا کنیم و بعد در جهت برطرف کردن آن اقدام نماییم.
امین جان
برای باغ موزه مشاهیر تالار هم در نظر گرفته شده یا نه
و اگه ممکنه درصد پیشرفت باغ موزه مشاهیر رو ذکر کنید
تالار آنچنانی نه، پیشرفتش هم مدتی هست دقیق اعلام نکردن
اگر من به عنوان یک شیرازی احساس رضایت میکنم به خاطر جریان فکری و مکتب شیراز هست مکتبی که بدون شک از گذشته تا معاصر الهام بخش به تمام کشور و جهان بوده .اگر امروز شیراز را با وجود همه خدماتش در چشم مسئولین نمی آید تا جاییکه در یک امر بدیهی نام شیراز برای میزبانی نیست یا حتی اگر افرادی باشند که نام شیراز برایشان هم طراز نام ایران نباشد این حاصل همان فقر فکری و ریا پسند و لوده پروریست که در دهه های اخیر رشد کرده ; منابع و توجه ها انجا میروند که مردمانی حریص تر و مسئولینی بی حیا تر داشته باشند (تاکید میکنم هر شخص که صفت ایرانی را به خود منسوب میدلند از لحاظ هویتی به به یک طرز تفکر و سخن گفتن مدیون است که این جریان فکری را فیلسوفان اندیشمندان عرفا وشاعران خلق میکنند”خود مسئولین میگویند ما به زبا ن سعدی سخن میگوییم ..در دوران دبیرستان درسی در ادبیات بود که این جمله را داشت :اگر این کشور اندک آبرویی دارد به واسطه ادبا و شاعران ماست” )بر کسی پوشیده نیست اندیشمندان شیرازی هنوز هم به مردمان این سر زمین هویت بخشی میکنند چنانکه امثال ملاصدرا ها و سیبویه ها و قطب الدینها کردند خودتان نامهایشان را بگویید…..سوال اینجاست که آیا باید برایمان قضاوت عوام مهم باشد؟ چه کاری از ما ساخته است تا این خوش فکری بشود القاء کننده پیشرفت نظم فرهنگ و…کارتان در مورد ایمیل به برناه نود الگوی خوبی بود از یک فرایند ۱ -ایجاد حساسیت ۲-تحمیل حساسیت