“لئون مک کارون” فیلمساز و گردشگر انگلیسی تجربه سفر خود به ایران را در قالب مستندی با عنوان “کارون” تدوین و آماده اکران کرده است. به گزارش شیراز۱۴۰۰ به نقل از عصر ایران مک کارون تجربیات خود از سفر اخیر به ایران را در قالب یک گزارش با عنوان ” ۵ نکته که با سفر به ایران دریافتم” در وب سایت انگلیسی ” wanderlust” منتشر کرده است.
مک کارون این ۵ ویژگی را که پس از سفر به ایران دریافته است چنین شرح داده است:
ایران بزرگ است
ایران کشور بزرگی است. من پیش از سفر نمی دانستم. وسعت ایران تقریبا ۷ برابر بریتانیا و به بزرگی ایالت آلاسکا است. بیشتر مناطق این کشور خشک و بیابانی است از این رو شاید تصور اولیه این باشد که ایران بیابان است اما اصلا چنین نیست و تنوع اقلیمی عجیبی در این کشور وسیع وجود دارد.
در رود کارون که طولانی ترین رودخانه ایران در جنوب غربی این کشور است قایقرانی کردیم و در جاهایی در کوهها تا زانو در برف فرو رفتیم . سفر من از امتداد کارون آغاز شد. کوههای برفی این منطقه بیشتر شبیه کوه های آلپ در خاورمیانه بود.
تنوع قومی و زبانی بسیاری در ایران وجود دارد. تنها نیمی از مردم این کشور زبان فارسی دارند . در ایران هفت اقلیم قومی وجود دارد و ایران بزرگ ترین جمعیت یهودی ساکن را – پس از اسراییل – در خاورمیانه دارد. خلاصه اینکه ایران سرزمینی پر از شگفتی است.
استقبال گرم
با توجه به تبلیغات و تصوری که از ایران در رسانه های جهان وجود دارد بسیاری براین باورند که ایرانی ها ازگردشگران غربی استقبال نمی کنند، اما بیشتر مردمی که من دیدم به گرمی استقبال کردند و حتی بسیاری از ایرانی ها آمریکایی ها را هم دوست دارند.خوشحالم که این حقیقت را بگویم که تقریبا درصد نگرش منفی ایرانی ها نسبت به مردم غربی صفر است.برخی از ایرانی هایی که من ملاقات کردم با سیاست های دولت های بریتانیا و آمریکا اعلام مخالفت می کردند.
در ایران صحبت های سیاسی کمی حالت تابو به خود گرفته است و به طور کلی ما از این واقعیت آگاه بودیم اما بسیاری از مردم ایران که غالب آنها جوان – ۶۰ درصد جمعیت- هستند ایده هایی بلند پروازانه در ذهن خود داشته و تحصیلکرده اند. جالب است که جوانان ایرانی حتی عاری از بسیاری از تعصباتی هستند که بین بسیاری از جوانان انگلیسی رواج دارد.
مناطق روستایی محافظه کارتر از شهرها
وقتی در شهرهایی مانند تهران باشید شکاف فرهنگی زیادی بین ایران و دیگر نقاط جهان را حس نمی کنید. طبیعت زندگی در این شهرها هم مثل بسیاری از شهرهای بزرگ دنیا است شلوغی، پر جنب و جوش و تم لیبرال زندگی مردم ساکن در آنها، با این حال در مناطق روستایی ایران محافظه کاری بیشتر از شهرهاست.
تام آلن (همکار فیلمبرداری من) و من با پای پیاده به عمق کوه های زاگرس سفر کردیم و مراقب بودیم و در این منطقه مراقب حساسیت های فرهنگی که وجود دارد بودیم. برای مثال ما مراقب بودیم بدون اجازه از کسی از آنها عکس نگیریم و یا به زنان بومی نزدیک نشده و با آنها صحبت نکنیم چون این کار ممکن بود در برخی مناطق روستایی با اخم و تخم مردم مواجهمان کند.
جالب این است که بدانید در ایران اگر حتی در مواردی این قوانین را نقض کنید و به عنوان یک گردشگر خارجی پای خود را از خطوط قرمز فرهنگی کمی جلوتر بگذارید،نهایت رفتاری که با شما می شود این است که فردی از بومی ها شما را به کناری می کشد و به شما تذکر می دهد . فرهنگ نجیبانه و میهمان نوازی ایرانی ها به قدری است که تقریبا امکان وقوع هر نوع حادثه بدی با خارجی ها را به مرز صفر می رساند.
تعارف
تعارف یکی از قوانین و مقررات سردرگم کننده ومنحصر به فرد ایرانی هاست. تعارف یعنی اینکه مثلا اگر بخواهید چیزی بخرید فروشنده ابتدا به شما خواهد گفت که نمی خواهد پولی دریافت کند و به اصرار می گوید پول نمی گیرد اما نباید شما باور کنید و باید به پرداخت پول اصرار کنید تا پس از دو سه مرتبه اصرار دو طرفه در نهایت فروشنده پول را بگیرد.
این رفتار عجیب در همه جای ایران یک هنجار است . مشکلی که در این زمینه پیش می آید این است که در مواقعی شما در سفر به بسیاری از مناطق روستایی ایران واقعا با افرادی روبرو می شوید که می خواهند بر اساس سنت میهمان نوازی به طور رایگان کالا یا خدماتی (غذا، نوشیدنی؛ محل اقامت و..) را در اختیار شما بگذارند . رفتار شما در این مواقع باید ابتدا بر امتناع باشد و اگر دیدید اصرار زیادی می کند می توانید در نهایت قبول کنید. تشخیص مرزهای بین تعارف و درخواست های واقعی می تواند سرگرمی جالب سفر به ایران باشد اما باید دانست که درک و شناخت این موضوع برای نحوه رفتار و مواجهه با ایرانی ها بسیار مهم است.
جذابیت مردم ایران
مناظر زیبا و تاریخ شگرف و غنی از خصوصیات بارز ایران است اما بزرگترین ویژگی خاص ایران در مردم این کشور است. میهمان نوازی بخشی ذاتی از فرهنگ ایرانی است. من در هیچ کشوری از جهان چنین چیزی را ندیده ام. در طول سفر به ایران هر زمان که راهی را اشتباه می رفتیم و به دردسری می افتادیم یک فرد ایرانی زمان خود را صرف می کرد تا برنامه ما طبق روال خود به پیش رود.
بدترین حادثه ما در جریان سفر به ایران وقتی بود که قایق من در رود کارون واژگون شد و پاروی خود را از دست دادم. این حادثه می توانست پایان فاجعه باری برای سفر من به ایران باشد اما اولین شخصی که در نزدیک ترین شهر دیدیم یک راننده تاکسی بود او بلافاصله همه مسافرانش را پیاده و کسب و کار روزانه خود را تعطیل کرد و ما را سوار کرد تا برای تهیه پارو برویم.
او در نهایت توانست یک پاروی جدید برایم پیدا کند و ما شب را پیروزمندانه به خانه روستایی او رفتیم و میهمان کباب و داستان هایش در آن شب کوهستان بودیم.
گفته هایی تکراری ولی با قلمی جذاب تر از سایرین.
از ایشون متشکریم ?