بوی تعفن موج میزند اما رسالت و ماموریت یک خبرنگار اجازه نمیدهد که ماموریت خود را به خاطر این ناملایمت فضای تهیه خبر ترک کند یا نیمه تمام بگذارد.
به گزارش شیراز۱۴۰۰ و به نقل از ایرنا، جایی مقابل شهرک بزرگ صنعتی شیراز در جاده کمربندی، مزرعه سرسبزی چشم نوازی میکند که این روزها بوتههای ذرت در دل این سرسبزی سربرآوردهاند.
از روستاییان ده «گچی» در این نزدیکی که بپرسید، میگویند اینجا آبی نداریم که با آن زراعت کنیم اما حکایت رمزآلود این سرسبزی چیست؟
ابتدای جاده منشعب شده از کمربندی که در مجاورت کانال عبوری فاضلاب شهر شیراز است، دنبال راهی برای رمزگشایی از مزرعه سرسبز میگردیم.
در آغاز راه و مجاورت کمربندی، باغچهای با انارهای سرخ است که صاحب آن میگفت، از چاهی در این نزدیکی آن را آبیاری میکند و از کانال فاضلاب استفادهای نمیکند.
خداحافظی تمام نشده بود که یک خودرو حمل فاضلاب را دیدیم که شیرفلکه را باز کرده و در مجاورت جاده، فاضلاب داخل خودرو را روانه میکند تا پس از طی سه چهار متر به کانال فاضلاب برسد.
از او میپرسیم و میگوید که متعلق به فلان نهاد است و فاضلاب آشپزخانه خالی میکند و فاضلاب دیگری نیست!
بوی تعفن موج میزند اما رسالت و ماموریت یک خبرنگار اجازه نمیدهد که ماموریت خود را به خاطر این ناملایمت فضای تهیه خبر ترک کند یا نیمه تمام بگذارد.
با ماشین به راه میافتیم. جاده خاکی است و ناهموار. در یک نقطه که حدود ۷۰۰ متر با مزرعه رمزآلود فاصله دارد ناگزیر ماشین را پارک میکنیم و به راه میافتیم.
تردد خودروها در جاده کمربندی درجریان است و در طول مسیر همواره جاده را میبینیم و نیز بر فراز خود بالگردهایی که مدام میآیند و میروند.
صدای شکستن دیوار صوتی، آنجا که هواپیماها برای فرود در شیراز ارتفاع خود را کم میکنند، اینجا بیش از هرجای دیگری بلند است.
حرکت در امتداد کانال فاضلاب شهر شیراز با دیدن تابلوی تصفیه خانه شماره دو فاضلاب که بر روی آن نوشته شده با اعتبار ۷۳۰ میلیارد ریالی ساخته شده است، ما را امیدوار میکند که این فاضلاب با این بوی بد و متعفن قرار است در جایی تصفیه شود.
فاضلاب همراه با آشغال و زباله جامد در کانال جاری است.
کمی جلوتر، صدای یک آبشار شنیده میشود!
جلو میرویم. آبشاری نیست. تلی از زباله، چیزی مانند سد و بند را ایجاد کرده است وای کاش همین بود.
این سد و بند، آب را به آبراههای دیگر هدایت میکند. گویی در این قسمت دیواره کانال فاضلاب شکسته شده است و حدود یک سوم آب کانال فاضلاب به سمت و سوی مزرعه رمزآلود در جریان است.
نیازی هم به پمپ آب و تلمبه و… نیست. به واسطه فاضلاب، سبزههای خود روینده قد و قامت عجیبی کشیدهاند.
امتداد آبراهه فاضلاب به دل مزرعه ذرت میرسد. بوی تعفن و مشاهده ذرتها، رمز از نادانسته ما میگشاید و اینکه در این نزدیکی شیراز، در منظر صدها خودروی عبوری، این مزرعه ذرت با فاضلاب آبیاری میشود و احتمالا نیازی به کود ندارد!
به یاد میآورم، روزی که فلان مقام مسوول جهاد کشاورزی به خبرنگاران گفت که مزرعهای در شهرستان شیراز یافت نمیشود که با فاضلاب آبیاری شود، بگردید و جایزه بگیرید؟!
آقای مسوول، جایزه نمیخواهیم؛ اقدام میخواهیم.
این آدرس و این نشانی. آیا این مزرعه در کویر لوت واقع است؟
نه، همین نزدیکی است.
بیل را برمی دارم. از تازه بودن گلی که همراه بیل به هوا پرت میشود، چنین نتیجه میگیرم که احتمالا شیادان دیروز اینجا بودهاند برای فاضلاب! رساندن به ذرتها.
قصه تلخ همینجا پایانی ندارد. نمیخواهد سکوت اختیار کنید تا صدای تلمبه و پمپ آب را بشنوید. آبراهه مسیر مزرعههای بعدی که از فاضلاب استفاده میکنند را به شما نشان میدهد.
یکی دو مزرعه مجاور به تازگی شخم زده شدهاند و گویا سودجویان قصد دارند زراعتی جدید برپا کنند.
بقایای کاشت سبزی در زمینهای مجاور دیده میشود: تره، نعناع و….
با این حساب، اگر زودتر آمده بودیم و فصل صیفی جات بود، حتما این مزرعه را پر از صیفی جات میدیدیم.
رگههایی از خشکسالی کمی آن سوتر دیده میشود. مزرعهای که گویا تا همین یک ماه اخیر هم سرسبز و پرمحصول بوده. چرا که زمین هنوزتر است و روی زمین، مانند ترکهایی که در اثر خشکسالی نقش میبندد، ترکهایی از فاضلاب مانده روی خاک دیده میشود.
در مسیر برگشت، یکی از ذرتهای مزرعه رمزآلود را پوست میکنم، عجب ذرتی است، درشت و با دانههای آّبدار و رسیده. حتما در بازار مشتریان فراوانی دارد.
و اما کدامین بیچاره قرار است از این ذرتها تناول کند. انسان یا حیوان؟
این پرسشها زمانی به ذهنم متبادر شد که هوا گرم شده بود، بوی تعفن پیچیده و حالت ناخوشی به سراغمان آمده:
دستگاههای نظارتی و مسوول کجا هستند؟
دیگر باید از هر وانت فروشنده محصولات با قیمت کمتر نسبت به بازار خرید کرد؟ آیا جز این است که با خرید این محصولات، خود را در معرض بیماری قرار میدهیم؟
آیا نقطه مقابل شهرک صنعتی شیراز نقطه دورافتادهای است که نادیده گرفته شدن تخلف در آنجای توجیه داشته باشد؟
چه کسانی پیش از این از محصولات فاضلابی تناول کردهاند و به چه سرنوشتی مبتلا شدهاند؟
دستگاههای مسوول در سلامت و بهداشت همواره اعلام کردهاند که آلودگی سبزیجات ناشی از آبیاری با فاضلاب با شست و شو از بین نمیرود. این دستگاهها که مورد اعتماد مردم هستند، چرا اعتماد مردم را این گونه پاسخ میدهند؟
از دیگر سو، فاضلاب شهری شیراز با وضعیتی که هست، محل مناسبی برای تخمگذاری و پرورش حشرات است و از این منظر، تهدیدی علیه سلامت جامعه است. آیا نباید گامی برای اصلاح این وضعیت برداشت؟
چشم انتظار اقدام عملی مسوولان برای برچیدن مزرعههای آبیاری شده با فاضلاب هستیم.
«نظرات، فقط به صورت نوشتار پارسی و مرتبط با موضوع منتشر میشوند»
«با ورود به این لینک، وارد قسمت بحث آزاد شوید»
اون از فاضلاب صدرا و این هم از اینجا
خاک عالم تو سر مسئولینی که کم کاری میکنند
اولین چیزی که با عبور از کمربندی شیراز به سراغ هر رهگذری می آید بوی تعفن شدید و فاضلاب است ، چطور امکان دارد مسئولین تابحال این بو را نشنیده باشند و به سرمنشا آن نرسیده باشند و این افتضاح را ندانند ، اما چیزی که در شیراز بیداد میکند عدم مسئولیت پذیری در سطح خرد و کلان است..
واقعا حیف که مدیریت چنین شهری بدست بعضی افراد نالایق و بی خرد افتاده
واقعا جای بسی تاسف برای مسئولین و متولیان شهری است . به اینها میگن مسلمان ؟
تازه گوشه ای از کار گفته شد اگه پا در کارخانه سوسیس و کالباس بگذارید دیگه امکان نداره سوسیس و کالباس بخورید . میدانستید که تمام ادویه جاتی که مصرف میکنیم در کارگاههایی تولید میشوند که ادویه ها رو مثل ملات ماسه و سیمان بعد از اسیاب کردن بر روی زمین میریزند و با بیل تمام خاک زمین به همراه ادویه در گونی ریخته میشوند . قلم زردچوبه ای که از هند وارد ایران میشود در گونی های ۶۰ کیلویی هست که همراه قلم زردچوبه – سنگ – سرنگ تزریقی – پلاستیک و هر نوع اشغالی که فکرشو بکنید در ان هست و با همین اشغالها قلم های زردچوبه و فلفل و … اسیاب میشوند و مردم میخورند و جالبه که بهداشت هم از این موضوع خبر داره .
عکس های گزارش کجاست ؟
عکس نداشت ارش جان
وقتی این گزارشی هست که همه ازش خبر دارن چه احتیاجی به عکس هست اگر شیرازی باشی میدونی اون منطقه در حد فاجعه هست ادم حالت تهوع میگیره موقع رد شدن چه برسه زندگی کردن واقعا باعث ابروریزی هست اونم کنار مثلا کمربندی سبز شیراز