تکرار نام شیراز در دیوان سعدی، نشانه عشق این مرد بزرگ به زادگاهش است.
به گزارش شیراز ۱۴۰۰و به نقل از خبرگزاری مهر، دکتر منصور رستگار فسایی سعدی پژوه و استاد دانشگاه گفت: سعدی، نخستین شاعر بزرگ فارس است که از دیدگاهی عمیق و همه جانبه نسبت به فرهنگ ایرانی برخوردار بوده و تمامی لایههای آن را با دیدی هوشمندانه میبیند.
این سعدی پژوه و استاد دانشگاه، خاطرنشان کرد: شیراز در شعر و نثر سعدی، یکی از پربسامدترین واژگان شعر اوست که بیش از ۴۵ بار در دیوان او تکرار میشود و محور بیان حقیقی یا استعاری بسیاری از حوادث و ویژگیهای فرهنگی این شهر و مردم آن قرار میگیرد و این امر در همه آثار وی بیش و کم، مشهود است.
به اعتقاد این استاد دانشگاه به کار بردن ۱۸ بیت به گویش محلی و قدیم شیراز در مثلثات سعدی علاوه برآنکه تسلط شاعر را بر زبان مادری و غیررسمی شهرش که در آنجا بزرگ شده، نشان میدهد، میتواند دلبستگی درونی سعدی را نسبت به شیراز و فرهنگ و آداب و رسوم و لهجه مردم آن دیار، به خوبی اثبات کند.
رستگار فسایی تاکید کرد: در تصاویری که سعدی از شیراز عصر خود و کنشها و واکنشهای عاشقانه خود در این شهر دارد، ناخودآگاه به تبیین روحیات اجتماعی مردم این شهر، به ویژه خانواده و دوستان و طبقات مختلف اجتماعی این شهر میپردازد و فرهنگ حاکم بر اخلاق و رفتارهای معاصرانش را به تصویر میکشد.
وی اضافه کرد: با آنکه سعدی بسیار بیش از حافظ به دور از شیراز زیسته، اما تعداد اشعار او درباره شیراز و اشارات او به طبیعت، آداب و رسوم و میراثهای فرهنگی مردم شیراز، به مراتب بیشتر از حافظ است که همه عمرش را در شیراز گذرانده است.
با تمام احترام برای استاد رستگار
باید بگم که این دو شعر حافظ در مورد شیراز در اذهان همه مردم ایران هست و از تمام اشعار سعدی در مورد شیراز بالاتر هست
۱- خوشا شیراز و وضع بی مثالش خداوندا نگهدار از زوالش
۲- شیراز و اب رکنی و این باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور هست
اگرچه اشعار حافظ عزیز در ذهن مردم بیشتر قرار دارد ولی اشعار سعدی شیرازپرستانه تر هست، مثلا:
چه مصر و چه شام و چه بـر و په بحــر
همه روستایند و شیـــــراز شـــــهـــر
سعدی اشعار زیادی درمورد شیراز داره که واقعا نشون میده یه شیرازی اصیل متعصب بوده.
چه نیکبخت کسانی که اهل شیرازند/ که زیر بال همای بلند پروازند
آنکه نشنیدست هرگز بوی عشق / گو به شیراز آی و خاک ما ببوی
خوشا تفرج نوروز خاصه در شیراز / که برکند دل مرد مسافر از وطنش
که سعدی از حق شیراز روز و شب می گفت/ که شهرها همه بازند و شهر ما شهباز
خوشا سپیده دمی باشد آنکه بینم باز / رسیده بر سر الله اکبر شیراز
خاک شیراز چو دیبای منقش دیدم/ وآن همه صورت شاهد که بر آن دیبا بود
این نسیم خاک شیراز است یا مشک ختن ؟ / یا نگار من پریشان کرده زلف عنبرین
میلش از شام به شیراز چو خسرو مانست / که به اندیشه شیرین ز شکر باز آمد
چو پاکان شیراز خاکی نهاد / ندیدم که رحمت بر این خاک باد
ایزد تعالی و تقدس خطه پاک شیراز را به هیبت حاکمان عادل و همت عالمان عامل تا زمان قیامن در امان سلامت نگهداراد
اقلیم پارس را غم از آسیب دهر نیست / تا بر سرش بود چو تویی سایه خدا
یارب ز باد فتنه نگهدار خاک پارس/ چندانکه باد را بود و خاک را بقا
اما سعدی هیچگاه از شیراز گله نکرد همیشه وصف خوبی شیراز. حافظ علاوه بر همین ستایش ها برخلاف سعدی گاهی اوقات از شیراز دلگیر میشده
ره نبردیم به مقصود خود اندر شیراز / خرم آن روز که حافظ ره بغداد کند
سخن دانی و خوش خوانی نمی ورزند در شیراز/ بیا حافظ که تا خود را به ملکی دیگر اندازیم
ما آزموده ایم در این شهر بخت خویش/ بیرون کشید باید از این ورطه رخت خویش
آب و هوای فارس عجب سفله پرور است/ کو همرهی که خیمه از این خاک برکنم ؟
هرکس تونست یه بیت یا مصراع یا جمله یا حتی کلمه از سعدی پیدا کنه که در مذمت شیراز باشه واقعا کار بزرگی کرده. چون همچین چیزی اصلا وجود نداره
ز لطف لفظ شکربار گفته سعدی / شدم غلام همه شاعران شیرازی
با عرض احترام
اینکه بخواهیم اشعار سعدی و حافظ رو با هم مقایسه کنیم و از این طریق به عشق این دو شاعر به شیراز پی ببریم کار بیهوده ای هست چون هردو بزرگترین شاعران این سرزمین هستند و واقعا نمیشه مقایسه کرد،ولی اگه بخواهیم خودمان را به جای هریک از این دو شاعر به عنوان یک انسان قرار بدیم باید بگم که آدم در غربت بیشتر دلش هوای شهر و دیارش و میکنه و کسی هم که تمام عمرش رو یکجا بگذرونه شاید گاهی اوقات گله ای در دلش نسبت به جایی که قرار داره به وجود میاد، پس به نظر من هردو این شاعران عاشق شهرو دیارشون بودند و منم عاشق هردوشون شعر ها و اندیشه هاشون و همینطور شهرزیبا،رویایی وعزیزم شیراز هستم