جمعی از اهالی فرهنگ و هنر استان فارس با ارسال نامهای به رییس جمهوری، دغدغههای فرهنگی فرهنگوران این استان را با دکتر روحانی مطرح نمودند. به گزارش خبرنگار ایلنا از شیراز در این نامه که به امضای تعداد زیادی از اهالی فرهنگ و هنر فارس رسیده است آمده است:
جناب آقای حجهالاسلام و المسلمین دکتر حسن روحانی
ریاست محترم جمهوری اسلامی ایران
با سلام
پیش از هر چیز، بر خود لازم میدانیم در جشن بارور شدن بارقههای امید به ساختن فردایی بهتر برای ایران، و بهدست گرفتن کلید تدبیر برای برونرفت از بحرانها و مشکلات کشور، خود را سهیم بدانیم و به نوبهٔ خویش به شما و ملت ایران تبریک بگوییم و پیروزی همه جانبه شما را در عرصهٔ پاسداری از قانون، خدمت به مردم و اعتلای کشور آرزو کنیم.
شاید به یکباره از این فضای شاد و پر امید روی گرداندن به واقعیات سخت جامعه چندان دلچسب نباشد، اما چه حیف که باید سرمستی این شادی را به کناری گذاشت و به سراغ تلخیهای واقعیت رفت و به دنبال تحقق این آرزوها، امید را سرمایهای کرد برای ساختن مدبرانه کشور.
جناب آقای دکتر روحانی، سخن گفتن از اقتصاد و صنعت و گرانی و تحریم، اگرچه لازم و ضروری است، اما نه در تخصص ماست و نه حاجت به بیان است، چرا که بسیاری از اعضای کابینهٔ شما بر آن صحه گذارده و خود نیز بر رفع آن در اولویت اول تاکید فرمودهاید. روی سخن ما جمعی از اهالی فرهنگ و هنر فارس به دغدغههای فرهنگی- هنری کشورمان باز میگردد، عنصری که متاسفانه همیشه در لابهلای چرخ صنعت و بایستههای اقتصادی خُرد شده و به حاشیه رفته است.
شیراز به حرمت میزبانی حافظ، سعدی و دیگر مفاخر شعر، ادب، فلسفه و عرفان و به حرمت مردمان متساهل و فرهنگدوست، و به افتخار میزبانی آستان احمدبن موسی (ع) و سایر امام زادگان واجب التکریم و متخلص بودن به نام سومین حرم اهل بیت، پایتخت فرهنگی کشور نام گرفته است و به حرمت این گنجینههای فرهنگی، بستری از همنشینی متسامحانه و متعاملانه افراد، تفکرها و سلایق را در طول تاریخ در خود جای داده است، عنصری که به حق نماد فرهنگ غنی، متنوع و متکثر ایرانزمین بوده است.
خدا را سپاس که میراث گذشتگانمان، سالهاست که ما را با این نام و نشان حفظ کرده است، اما سوال اینجاست که ما در پاسخ به آیندگانمان و بارور نمودن این فرهنگ چه کردیم؟ همانطور که استحضار دارید، در سالهای گذشته، با وجود وعدههای بسیار و مصوبات فراوان، آنچه درشان نام این بزرگان بوده است، به انجام نرسیده، و استان فارس، به رغم تصور برخی، نه تنها استانی برخوردار به لحاظ فرهنگی نیست، که از فقر فضاهای فرهنگی-هنریِ کاربردی نیز رنج میبرد.
متاسفانه تعداد سالنهای سینما که از عدد هشت متجاوز نمیشود، نسبت به پیش از انقلاب شکوهمند اسلامی کاهش یافته. سالنهای موجود عموما فرسوده است و اقدامی برای بهسازی و روز آمد کردن آنها نشده است. مصوبات دولتهای گذشته برای تسهیل ساخت فیلم خارج از پایتخت، از جمله استان فارس که قرار بود از قطبهای فیلمسازی باشد، خاک میخورد. تنها سالن تخصصی تئاتر تخریب شده و هر چند به بازسازی آن وعده دادهاند، با توجه به مکان نامناسب بعید است به رونق تئاتر و افزایش چرخهٔ مالی این هنر کمکی بکند. قول موزهٔ هنرهای تجسمی سالهاست در حد وعدهای وعید باقی مانده است. نهادهای صنفی مهجور ماندهاند و دبیران انتصابی آنها، بعضا سالهاست که هیچ مجمعی برای اعضا تشکیل ندادهاند. با وجود حرکتهای مثبت در دولتهای گذشته، اما هنوز هم صنایع دستی، گردشگری و نشر، با وجود ظرفیتها و سابقهٔ فراوان، رنجورند.
جناب آقای دکتر روحانی
مردم شیراز و استان فارس نشان دادهاند که حامی حرکتهای فرهنگی، هنریاَند. هنوز خاطرهٔ حضور قاریان صاحب نام ملی و بینالمللی در جمع پرشور مردم، با گذشت سالها برای ما زنده است. استقبال پرشور از جشنوارهها، فروش فوقالعادهٔ محصولات هنری، اجرای تئاترها و کنسرتها و نمایشگاهها امری عادی در استان ماست. بسیاری از هنرمندان بینالمللی این مرز وبوم، حضور خود را در شیراز، بهترین برههٔ فعالیتهای هنری خویش میدانند. با این همه باز شاهدیم که حق مطلب ادا نشده، و فرهنگ و هنر در پایتخت فرهنگی کشور، قدر نمیبیند و بر صدر نمینشیند. روحیهٔ نجیب، متساهل و اعتدالپیشهٔ مردمان این خطه متاسفانه به قیمت بیعدالتی در حق ایشان تمام گشته است و کمبود امکانات، هنرمندان استان را به پایتخت یا خارج از کشور میکوچاند، میزبان، جامهٔ مهمان میپوشد و گرفتارِغربت میشود…
هجران بلای ماشد، یارب بلا بگردان…
هم اکنون و در زمان تشکیل دولت تدبیر و امید، برآن شدیم که خواستههای اهالی فرهنگ و هنر این استان را خدمت شما طرح نماییم و در قالب این نوشته به سمع و نظر حضرتعالی برسانیم:
۱. سختافزار، زیر بنای نرمافزار است و نبود آن، فترت اندیشه را رقم میزند. احداث پردیسهای سینمایی و سالنهای تئاتر شهر، گالریها، فرهنگسراها و مجتمعهای فرهنگی، تاسیس موزه هنرهای معاصر که بارها وعده آن داده شده است، و اغلب مصوبه نیز اخذ کرده، خواست فرهنگوران این استان است. به انجام رساندن عملیات نیمه کاره یا تشویق و حمایت از سرمایهگذاران فرهنگی بخش خصوصی میتواند سرآغاز خوشِ دولت شما برای فرهنگ و هنر فارس باشد. همچنین سامان دادن فضاهای فرهنگی موجود، میتواند در زمان کم، خونی تازه در رگهای خستهٔ هنر این دیار جاری کند.
۲. شایسته است که در انتصاب مدیران کلان استان، دقت ویژه مبذول شود تا چهرههایی کارآمد و با دغدغههای فرهنگی زعامت استان را به عهده گیرند، تا هرچه بیشتر در مسیر برطرف کردن کاستیهای فرهنگی استان گام بردارند. مدیرانی که نگاه آنان، نه کمّی و آمار محور، که کیفی و مبتنی بر توسعه پایدار با توجه به فرهنگ، هنر و میراث فرهنگی باشد.
۳. متاسفانه چند سال گذشته فرهنگ فارس، عرصهٔ رفت و آمد مدیران متعدد بوده است، و البته هر که نزد اهل فرهنگ مقبولتر، دوران زعامتش کوتاهتر. گویی فرهنگ طفلی سر راهی است که هر کسی را یارای قیمومیتش است، و بستری برای تفنن، صعود و یا محک خوردن مدیران شده است. در انتصاب مدیران فرهنگی استان، دقت ویژه مبذول فرمایید، تا انشالله افرادی دلسوز و باسابقه بر سر کار آیند و عرصهٔ فرهنگ و هنر فارس از سیاسیبازیهای رایج پاک، و مکانی دلپذیر برای هنرمندان و هنردوستان باشد.
۴. امروزه سراسر فارس، هزاران ادیب، هنرمند موسیقی، تئاتر، سینما، هنرهای تجسمی و صنایع دستی را در خود جای داده است. هنرمندانی که فرصت ارائه و نمایش آثارشان فراهم نمیشود، دیده نمیشوند، و حتی بخشی از آنان، در معاش مشکلات جدی دارند و این در حالی است که مخاطبان فرهنگ و هنر و خریداران کالاهای فرهنگی در این استان بسیارند. بهتر از ما میدانید که اقتصاد ملی تنها صنعت و کشاورزی نیست. با سیاستگذاری مناسب و تقویت صنعت فرهنگی و اقتصاد هنر، بسیاری از این افراد، پیشهورانی سربلند خواهند بود، نه هنرمندانی عزلتنشیت و سر شکسته. شایسته نیست که مسافران از شیراز کالای چینی به سوغات ببرند و خاتم و تابلوهای خطاطی و فرش و دیگر صنایع دستی و آثار تجسمی فارس در عین مرغوبیت بیمشتری باشند، و هر روز هنرمندان بیشتری دست از کار بکشند.
۵. وجود استعدادهای فرهنگی، هنری و ادبی در این خطه از ایران بر کسی پوشیده نیست، اما متاسفانه وضعیت آموزش هنر چه در بخش خصوصی و چه در بخش دولتی، چه در سطح آموزش ابتدایی و متوسطه و چه در سطح آموزش عالی، از فقر شدید رنج میبرد، به طوری که اولین زمینههای مهاجرت استعدادها را فراهم میآورد. نه دولت پیشقدم میشود و نه اجازهای به غیر دولتیان میدهد، تشویق و ترغیب که بماند.
۶. یکی از بارزترین برنامههای شما، واگذاری فرهنگ و هنر، به اهل آن بود. تقاضای امضاکنندگان آن است، که نهادهای فرهنگی، مجامع انجمنهای صنفی و تشکلهای مردم نهاد را تشکیل دهند. هر چند با توجه به فترت هشت ساله، احتمالا در شروع با مشکلاتی رو به رو خواهیم بود، که انشاءالله با گذر زمان و مشق مردمسالاری و انباشت تجربه، ثمرات خیر واگذاری کار مردم به خود آنها را شاهد خواهیم بود.
۷. سهل کردن امور برای کسب مجوز، اعطای معافیتهای مالیاتی برای فعالیت خارج از مرکز، گسترش زیر بناها، واگذاری دبیرخانهٔ دایمی بعضی جشنوارهها و مانند آن، انتظار اهالی فرهنگ و هنر فارس است، تا انشاءلله شاهد تمرکززدایی واقعی و نه شعاری باشیم. که شیراز شهر همهٔ فرهنگفران ایرانزمین و زیارتگه رندان جهان است، چرا که حضرت حافظ میفرماید:
شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم/ عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است
با این امید که توسعه فرهنگ و هنر و بهبود مدیریت فرهنگی- هنری در خطهٔ فارس زمینهساز الگویی برای رشد فضاهای فرهنگی و هنری در سایر استانهای کشور بشود، چراکه اگرچه این نوشته از زبان اهالی فرهنگ و هنر فارس بیان میشود، اما بیانگر درد دل بسیاری از فرهنگدوستان استانهای دیگر کشورمان است و هرچند پایتخت نیز از مصائب بسیار کاستیهای فرهنگی- هنری در عذاب است، اما بیاییم نه در قامت شعار، بلکه در وادی عمل قدری تنگنظریها را به کناری نهیم و گامی هرچند کوچک در راه تمرکز زدایی در عرصهٔ فرهنگ و هنر برداریم.
امیدواریم با غنیمت دانستن فرصتها، و تدبیر مجموعهٔ دولت حضرتعالی، شیراز شهر همه محبان هنر باشد، در سایهٔ نام هنرمندان و ادیبان مدفون در خاک هنرخیزش. شمیم معنویت حاصل از امامزادگان واجب التعظیمش، مشام محبان را نوازش دهد، و سایهٔ امنی برای فراغت از خستگیهای دنیای امروز باشد.
با من کشته هجران نفسی خوش بنشین/ تا مگر زنده شوم زان نفس روحانی
اسامی امضاکنندگان نامه به ترتیب حروف الفبا: سید محمدخلیل اثنیعشری، سینا آذری، علی آذری، فرزاد آریانژاد، جمشید آراسته، سید حسین آزادی، فرید آزادی، سجاد آورند، صادق ابوالقاسمی، فرهاد ارشاد، مسعود احمدی، احمد اکبرپور، میلاد اکبرنژاد، حسن استاد آقا، آبتین اصلاح پذیر، سجاد افشاریان، سمیه اکبری سروستانی، مهدی ارجمند، الهام اعتمادی، نوید افقه، ابراهیم امینی، غلامحسین امامی، کمیل امینپور (نی ریز)، لیلا امامی، مهدی امین لاری، زهرا انتظارمهدی، مجید اوجی، منصور اوجی، رضیه برزگر، سمیه برازجانی، امید بلاغتی، رضا بلاغتی (داراب)، علی بقایی، امین بهروزی، ایمان بهروزی، کامیار بهبهانی نیا، کاوه بهبهانی، فرهاد پاسدارشیرازی، محمود پاکنیت، سید امین پرس، فرهاد پرند، پرهیزگار، محمد رضا پشنگیان، حسن پورشیرازی، صالح پورکشکولی قشقایی، حبیب الله پورقاسمی، امین تارخ، علیرضا توکل، منیژه ثابت سروستانی، سید محمد امین جعفری حسینی، نوید جعفری، مریم جمالی، مهدی جعفری، مینا جمالی، هادی جمالی، آرش جمال الدینی، علیرضا جهاندیده، وحید جهانمیری، عبدالله حاجیپور (کازرون)، محمد حسن حامدی، عبدالعلی حدادیان (لار)، علی حسنزاده (لامرد)، علی محمد حسامفر، زهرا حسینی، حبیب حسینی، میرآبادی، سید محمد حسینی (مرودشت)، علی اکبر حقیقت نیا، کامران حیدری، پرویز خائفی، محمدرضاخالصی، محسن خباز، حسین خسروی، همت خواهی، گوهر خیراندیش، آرش دادگر، محمدامین دانشور، وحید داور، بهرام دبیری، مسعود دلخواه، حبیب دهقان نسب، آرمان ذاکری، حامد ذوالفقاری، سعید ذوالنوریان، علینقی رزاقی، دنا رزاقی، سعید رزم آهنگ، دکتر احسان رنجبر، کاظم روزیطلب، سیروس رومی، محسن رضائی مقدم، ایرج زبردست، بابک زرنویسزاده، شهریار زارع، مهدی زارع، عهدیه زارع، دکتر عباس زارعخلیلی، فرزانه زینلی (آباده)، علی زمانی، فرشید زرمهر، اصغر زیبایینژاد، حسین سلیمی، جلیل سازگارنژاد، احمد سپاسدار، عبدالرسول سجادی، حسن صفری، فلورا سام، هادی، تایش، مهدی سوداگران، احسان شادمانی، نادعلی شجاعی، محمد مهدی شبان سروستانی، رامین شهمنش، شهرام شمسپور، کورش شیرآلی، عبدالعزیز شبانی، محمد جواد شلتوککار، غلامحسین صابر، مهوش صبر کن، زین العابدین صادقی، زیدی، بهرام صادقی مزیدی، اصغر ضیا، سید کمال صندوقساز، رضا صلاحی، یدالله طارمی، لیلا طاهرپسند، محمود طراوت روی، بابک طیبی، احمد علامه دهر، نیما علامه دهر، آرمان طیران، محمود عالیشوندی، اسماعیل عسلی، علیرضا عباسی، علیرضا عطروش، منصور غارثی فرد، فریبا غروی، وحید غلامی پورفرد (داراب)، محسن فرشاد، ملیحه فریدفر، مهگان فرهنگ خاقانپور، کیوان فرزین، امین فقیری، مهدی فقیه، طاها فقیه، طیب فقیه، احسان قنبریفرد، حسین قربانی، حسین قهرمانی، محمدباقر قهرمانی، راد قنبری، پیمان قدومیزاده، بیژن کیا، حسن گلبن حقیقی، سلمان گورنگی، سیاوش کیانمهر، محمدرضا گل همیشه بهار، مصطفی کشتگر، مینا کشاورز، پیام لاریان، امیر لشکری، لطف الهی، باقر محمد حسینی (فسا)، جوهر محمدی، حمید مظفری، اردشیر مهر آبادی، حسن مشکین فام، حسن موریزینژاد، سیما مشکسار، علی معصومی، غلامحسین معماری، فاطمه مفرحی، کیهان ولینژاد، محسن مقدم، محمد مسعود مرشدزاده، محمد مطهریپور، مسعود مصلینژاد، مسعود منظوری، منوچهر مولایی شیرازی، مهران مقدر، محمود ناظری، سید جواد ظفرمند، علی نقاشزاده، مسعود نقاشزاده، محمدحسین نیکوپور، علی نیکومنش، محسن نتنج، داریوش نوید گوئی، علی هاشمی، اصغر همت، امیر همایون یزدانپور، رحیم هودی، مهدی هنرجویان، حسین یزدانشناس، اصغر یعقوبی.
امیدوارم این نامه اثر داشته باشه
به امید اثر بخشی
هرچند همه میدونیم با یک گل بهار نمیشه اما بهار با یک گل شروع میشه…
واقعا دمشون گرم .افرین بر غیرت دلیر مردان پارس
آفرین بر غیرتشان که بر عنوان پایتخت فرهنگی برای شیراز تاکید کرده اند
امیدوارم مسئولان استان هم از این نامه حمایت کنن تا حق فارس و شیراز گرفته بشه
شیراز شهر همهٔ فرهنگفران ایرانزمین و زیارتگه رندان جهان است
بسیار عالی و بجا .اما متاسفانه مشکلات فرهنگی شیراز علاوه بر معضلاتی که در کشور عمومیت دارند دارای ابعاد دیگری هم هست
مهمترین چالشی که امروز شیراز با آن روبروست بحران هویت است .بحرانی که حتی در این متن هم خودش را نشان می دهد بعنوان مثال به این عبارت توجه کنید:
(شیراز به حرمت میزبانی حافظ، سعدی و دیگر مفاخر شعر، ادب، فلسفه و عرفان و به حرمت مردمان متساهل و فرهنگدوست، و به افتخار میزبانی آستان احمدبن موسی (ع) و سایر امام زادگان واجب التکریم و متخلص بودن به نام سومین حرم اهل بیت، پایتخت فرهنگی کشور نام گرفته است)
درحالی که همه شاهدیم شیراز در تمامی سایت های دولتی ,تابلوها و بیلبوردهای شهری ,نامه های اداری , نمایشگاهاه …. و از همه مهمتر در صدا و سیما نه پایتخت فرهنگی بلکه سومین حرم اهل بیت نام گرفته است !!! و از آنجا که دو عنوان اصلی در یک اقلیم نگنجند, نام شیراز را با عنوان سومین حرم اهل بیت پیوند زده اند و مطمئنا و بدون شک سیاست گذاری های اصلی و نگاه حکومت در جهت تقویت این عنوان خواهد بود ,, شواهد هم همین حقیقت را نشان می دهند!!
شوربختانه عنوان پایتخت فرهنگی در بشقاب طلا به اصفهان داده شد و سایت های دولتی ,تابلوها و بیلبوردهای شهری ,نامه های اداری , …. و از همه مهمتر صدا و سیما گواه این واقعیت تلخ هستند.تنها زمانی این رویای بحق به حقیقت می پیوندد که ما بی خجالت و ترس حتی یک کلمه از حقمان که همان عنوان پایتخت فرهنگی است کوتاه نیاییم.و اجازه ندهیم که عده ای با سوء استفاده از سخنان مقام معظم رهبری درصدد تغییر هویت شیراز برآیند.کسانی که آن همه تعریف و تمجید رهبری از مقام حافظ و سعدی و جایگاه ادبی فرهنگی شیراز را ندیدند و تنها به استناد یک جمله ی معظم اله خواستار نادیده گرفته شدن عنوان پایتخت فرهنگی برای شیراز شدند.آیا این اشخاص به نتیجه ی کارشان که در جهت رسیدن این عنوان به اصفهان بود, اندیشه کرده اند ؟! چند درصد این افراد شیرازی و استان پارسی بودند. و صدها سوال بی پاسخ دیگر…