محققان و پژوهشگران سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب در خصوص وضعیت گسلهای منطقه تخت جمشید و زلزلههای تاریخی آن پژوهشی و بررسیهایی را انجام دادهاند. در این پژوهش آمده است که اگر موافق نظریهای باشیم که آتش زدن بناهای تخت جمشید و حمله اسکندر را تکذیب میکنند وعوامل زمین ساختی و بروز زلزله را عامل تخریب این اثر باستانی بدانیم گسل رحمت عامل اصلی آن است وتخریب کامل این بنای عظیم در طی گذشت زمان طولانی، تحت تاثیر تنش ناشی از این گسل است.
به گزارش خبرنگار مهر در شیراز، محققان و پژوهشگران سازمان زمینشناسی و اکتشافات معدنی منطقه جنوب درخصوص وضعیت گسلهای منطقه تخت جمشید و شرایط زمینشناسی آن به بررسی و پژوهش پرداختهاند.
در این پژوهش به گسلی که تخت حمشید بر روی آن واقع شده، شرایط زمینشناسی آن، زلزلههایی که در طول چندصد سال اخیر در این محدوده رخ داده و همچنین فرونشستهای زمین پرداخته شده که در ادامه خلاصه از نتیجه این تخقیقات آورده شده است.
گزارش تهیه شده خلاصهای از گزارش نقشه زمینشناسی با مقیاس یک بیست و پنج هزارم حاجی آباد است که کوه رحمت در شمال تخت جمشید بخش زیادی از آن را پوشش میدهد. با توجه به اینکه وضعیت ساختاری و زمینشناسی کوه رحمت وضعیت زمینشناسی مهندسی بستر تخت جشید را تعیین میکند بنابراین در اینجا وضعیت گسلهها و ریختشناسی کوه رحمت و بعبارتی تخت جمشید، فرونشست دشت مرودشت مورد بررسی قرار گرفته است.
کوهی که تخت جمشید در دامنه جنوب باختری آن ساخته شده به نام کوه رحمت است. نام قدیمی و شاید باستانی این کوه مهر بوده که این نام به دلیل چشمههای فراوانی است که از این کوه تامین میشود و امروزه نیز تعدادی از این چشمهها دیده میشود ولی به دلیل خشکسالیها و حفر چاههای فراوان دبی این چشمهها کم شده است.
کوه رحمت در محدوده شهرستان مرودشت، بخش مرکزی دهستان رحمت و در ۲۰ کیلومتری شمال خاوری مرکز شهرستان مرودشت واقع شده است. پیشینه کهن این منطقه در طول تاریخ توجه بسیاریاز باستانشناسان و دوستداران فرهنگ و تمدن ایرانی را به خود معطوف داشته است.
مجموعه آثار به جای مانده ماقبل تاریخ و آثار اعجاب برانگیز تاریخی بیانگر این مطلب است که این منطقه با اهمیتی ویژه، همواره مورد توجه بوده است. کاخهای تخت جمشید که شاهکار مدیریت باستانی و حاصل تلاش دستان آفرینش گر معماران چیره دست دورههای باستانی ایران بوده و از شهرتی همسان با دیوارعظیم چین و اهرام ثلاثه مصر برخوردار است. عظمت منحصر به فرد این بنا به تنهایی گویای تاریخ شکوهمند تمدن ایران است و درحالیکه این مجموعه تنها یکی اما مهمترین اثر از بناهای تاریخی کشور ایران و استان فارس است.
شهرهای قدیمی به همراه نقشها و کتیبههای باستانی و کاخهای پادشاهان هخامنشی و چندین اثر تاریخی و قدیمی دیگر از جمله جاذبههای مهم این منطقه به شمار میآیند.
مرتفعترین نقطه با بلندای دو هزار و۵۵۶ متر از سطح تراز دریا در بخشهای جنوب خاوری راس کوه رحمت و پستترین بلندا نزدیک به یک هزار و۵۹۱ متر در دشت مرودشت در جنوب خاوری تخت جمشید قرار دارد. بلندای کوه رحمت از شمال باختر به سمت جنوب خاور افزوده میشود و دشت مرودشت از شمال باختر به جنوب خاور کاهش ارتفاع را نشان میدهد این چنین ریختارها، با هندسه و سازوکار گسلهای طولی و هم راستا با رویداد زاگرس با راستای شمال باختر – جنوب خاور، همچون گسیختگی رحمت وابسته است.
راستای رشته کوه رحمت شمال باختر- جنوب خاور است سیمای این رشته کوه تحت تاثیر گسلهای راستا لغز در محدوده شمالی تخت جمشید خمیده شده و یالهای جنوب باختری و شمالی خاوری این رشته کوه تحت تاثیر گسلههای طولی و راندگی و همچنین گسلههای نرمال، بهم ریخته و خرد شده است.
بخشهای دامنهای این کوهگاه به نواری بسیار باریک از رسوبات مخروط افکنهای وگاه سنگهای این کوه بطور مستقیم با رسوبات ریز دانه دشت متصل شده است. از دیدگاه ساختاری، این گستره در پهنه چین خورده رانده زاگرس از کمربند کوهزایی آلپ – هیمالیا قرار دارد.
در محدوده مورد بررسی راستای محور کوه تاقدیسی رحمت و روند خطوارههای گسلی، بطور غالب شمال باختر – جنوب خاوری است چنانکه راستای تاقدیس کوه رحمت N۴۰W دارد.
از شمار گسیختگیهای بنیادی و مهم این گستره، گسیختگی دامنه جنوب باختری و شمال خاوری کوه رحمت است که در تحولات ساختاری و چینه نگاری، نقش داشتهاند. گسل جنوب باختری کوه رحمت جایگاه تخت جمشید را درنوردیده است.
گسله رحمت پهلوی جنوب باختری تاقدیس کوه رحمت را میپیماید که تخت جمشید نیز روی این گسل قرار دارد. گسیختگی رحمت در گروه گسلههای طولی با سازوکار راندگی است و راستای شمال باختر – جنوب خاور دارد. شیب سطحه این گسل به سمت شمال خاور است.
وجود چشمههای متعدد در همبری کوه و دشت و وجود ذخایر زیاد آب در این همبری، گسترش بسیار کم رسوبات دامنه وگاه بدون رسوبات دامنهای بطور مستقیم رخنمون سنگی کوه با رسوبات ریز دانه دشت، متصل میشود، ضخامت زیاد رسوبات دامنهای و دشت در اتصال به کوه (گاه بیش از ۱۰۰ متر) وجود گسلههای کششی و عادی در یال جنوب باختری تاقدیس و ایجاد ساختهای تاقدیسی – ناودیسی تکتونیکی (چینهای فرعی)، ناهنجاری درشیب لایهها (در محدوده مورد بررسی شیب در یال جنوب باختر، بین ۴۰ تا بیش از ۵۹ درجه متغییر است و در بخشهای جنوب خاوری (خارج از محدوده نقشه) شیب کمتر از ۱۵ درجه تا برگشته تغییر میکند و تغییرات شدید شیب بصورت عرضی در این یال تاقدیس وجود دارد (چنانکه در فاصله بسیار کم، شیب از کمتر از ۵ تا بیشتر از ۴۵ درجه تغییر میکند) که این تغییرات در راستای عمود بر محور چینهای فرعی است (شکل ۴۱ و۴۰)، وجود کانون رو سطحی زلزله در راستای این گسل و همچنین وجود دادههای لرزهای تاریخی در این منطقه ازشمار جلوههای ساختاری این گسل است.
این گسله از شمارگسلههای بنیادی است و دشت مرودشت در بلوک فرو دیوارهای این گسل قرار گرفته است. بنای باستانی تخت جمشید بر روی این گسل قرار گرفته است، بنابراین تنشهای ناشی از این گسل میتواند سبب افزایش شدت تخریب در این بنای باستانی عظیم شده باشد.
اگر موافق نظریهای باشیم که آتش زدن بناهای تخت جمشید و حمله اسکندر را تکذیب میکنند وعوامل زمین ساختی و بروز زلزله را عامل تخریب این اثر باستانی بدانیم گسل رحمت عامل اصلی آن است وتخریب کامل این بنای عظیم در طی گذشت زمان طولانی، تحت تاثیر تنش ناشی از این گسل است.
بر اساس آمار زلزلههای دستگاهی، یک زلزله با بزرگای نزدیک به پنج ریشتر بر روی گسل رحمت و در نزدیکی تخت جمشید رخ داده است و براساس دادههای تاریخی، زمینلرزه ۱۶۲۳ میلادی در منطقه مرودشت شیراز گزارش شده که سبب فروریختن شماری از ستونهای تخت جمشید شد و آسیبهایی به نقش رستم رسید.
برای شناسایی بهتر گسل رحمت میتوان از مطالعات پالئوسایزمولوژی یعنی یافتن زمین لرزههای بزرگ کهن و تاریخی بر پایه دادههای زمینشناسی استفاده کرد. در بیشتر نواحی لرزه خیز جهان، دادههای باستانی و تاریخ زمان کوتاهی را دربرمی گیرد و در مناطقی که دادههای تاریخی وجود دارد میزان جنبش و لغزش گسلهای فعال به هنگام رویداد زمین لرزه تاریخی و باستانی روشن نیست.
علاوه بر این برای بیشتر مناطق چون پهنه کویری و دور ازآبادیهای بزرگ است، تاریخچه صحیح لرزه خیزی باستانی و تاریخی در دسترس نیست. برای پرهیز از این مشکلات و رسیدن به رقمهای درست دادههای مورد نیاز، ضروری است که از نشانههای زمینشناسی استفاده شود.
در این خصوص باید تحقیقاتی از جمله دوره بازگشت زمین لرزه میانگین زمان وقفه میان دو زمین لرزه متوالی در یک تکه از گسل است، زمان سپری شدن مقدار زمانی است که از آخرین زمین لرزه بزرگ روی گسل گذشته، میزان جابجایی در هر رویداد و هندسه گسلش مورد بررسی قرار گیرد از این رو پیشنهاد میشود برای شناخت بهتر گسل رحمت و تاریخچه عملکرد آن مطالعات پالئوسایزمولوژی بر روی آن انجام شود.
برپایه اطلاعات مغناطیسی هوایی (نقشه مغناطیس هوای شیراز با مقیاس ۱: ۲۵۰۰۰۰ انتشارات سازمان زمینشناسی کشور) در نزدیکی منطقه تخت جمشید ناهنجاری در عمق پی سنگ مغناطیسی دیده میشود.
اینگونه ناهنجاریها درپهلوی جنوب باختری تاقدیس کوه رحمت وجود دارد که هم راستا با رویداد زاگرس، شمال باختر – جنوب خاور است.
ژرفای پی سنگ مغناطیسی درمحدوده مورد بررسی نزدیک به چهار هزار متر زیرسطح تراز دریاست عمق پی سنگ از شمال خاور به جنوب باختر افزایش را نشان میدهد (شیب پی سنگ به سمت جنوب باختر است).
بر اساس دادههای لرزه، تنها یک داده لرزهای دستگاهی در ۱۰۰ سال اخیر با بزرگای ۴. ۶ در سال ۲۰۰۳ رخ داده و دادههای تاریخی در نزدیکی محدوده به شرح زیر است: زمینلرزه ۱۶۲۳ در منطقه مرودشت شیراز گزارش شده که سبب فروریختن شماری از ستونهای تخت جمشید شد و آسیبهایی به نقش رستم رسید. زلزله ۱۸۹۴ در منطقه شیراز به وقوع پیوسته و دهستانهای کربال، منصورآباد و خرامه تقریبا به کلی ویران شد و بسیاری کشته شدند.
بر اساس نقشه فراوانی زمین لرزههای استان فارس، محدوده تخت جمشید در مرز مناطق کم لرزه و کمربند لرزهای استان فارس قرار دارد.
توان لرزه زایی گسله رحمت
منظور توان لرزه زایی گسله رحمت بزرگی زمینلرزهای است که به سبب جنبش دوباره تکهای از درازای گسل روی میدهد که به عواملی مثل مکانیسم گسل، سیمای هندسی گسل و ویژگیهای لرزه زمین ساخت ناحیه مورد نیاز است.
با توجه به اینکه طول تقریبی گسل رحمت نزدیک به ۳۰ کیلومتر است. بنابراین این گسل توان لرزهای نزدیک به ۶. ۳ ریشتر را دارد. بیشتر زمینلرزههای فارس به دلیل وجود لایههای نمکی سری هرمز در مرز پیسنگ و پوشش رسوبی بالایی که ضمن تعدیل انرژیها از رسیدن همه آنها به سطح زمین جلوگیری میکند.
افزون بر این وجود رسوبات گچی – انیدریتی وابسته به سازندهای دالان (پرمین)، دشتک و کنگان (تریاس)، هیت و گوتنیا (ژوراسیک بالا) به ویژه سازند تبخیری گچساران (میوسن) از عوامل مؤثر در کاهش انرژی و جلوگیری از گسلش سطحی هستند.
حریم گسلش رحمت
منظور پهنای دو سوی گسلش است که به سبب زمین لرزه و ایجاد گسلش در سازههایی که در این پهنه قرار میگیرند برش و ویرانی ایجاد میشود با توجه به اینکه چندان مبنای قانونی ندارد اما بر اساس نوع گسلش تقسیم بندی شده است.
۱۰۰تا ۳۰۰ متر در گسل راستالغز
۵۰۰ متر در گسل نرمال
۱۰۰۰ متر در گسل فشاری (۷۰۰ در فرادیواره ۳۰۰ در فرودیواره)
بنابراین با توجه به وجود گسل فشاری و ثقلی (نرمال) در نزدیکی محدوده تخت جمشید جایگاه تخت جمشید در حریم گسل قرار دارد.
فرونشست
ایجاد ترک و تخریب جادهها و مسیرهای ارتباطی، شکسته شدن خطوط لوله و شریانهای حیاتی، آسیبدیدگی کانالهای آبرسانی، ترک در پی سازهها و دیوارهای جدا کننده، تخریب زمینهای کشاورزی، آسیب به دامها و حیات وحش، جابجایی و تغییرشکل در مسیر راه آهن، تخریب لوله جدار و تجهیزات سر چاهی، شکستگی زهکشها و لولههای فاضلاب، آلودگی آبخوان، تخلیه ناگهانی برکههای آب، وقوع تلفات انسانی از شمار مخاطرات ناشی از فرونشست است.
در بین عوامل مؤثر در ایجاد فرونشست به نظر میرسد که برداشت بیش از حد مجاز از منابع آب زیرزمینی، ضخامت لایه رسوبی و ویژگیهای مهندسی رسوبات و عوامل تکتونیکی، عوامل اصلی ایجاد فرونشست در بیشتر دشتهای ایران هستند.
برداشت بیش از حد مجاز از منابع آبهای زیرزمینی را میتوان نتیجه سوء مدیریت منابع آب در بخش برداشت از یک سو و از سوی دیگر به هدر رفتن حجم عظیمی از آب در نتیجه نادرست بودن شیوههای کشاورزی و مصارف صنعتی و شهری یا بطور خلاصه مصرف نامتناسب دانست.
بعنوان راهکار درازمدت بر مبنای تجربه سایر کشورها، چارهای جز اصلاح روشهای مدیریت منابع آب وجود ندارد و تا فرصت باقی است باید بسوی آن حرکت کرد.
اما تا آن هنگام و به عنوان راهکار فوری و اضطراری حداقل میتوان به جلوگیری از ادامه فعالیت از چاههای حفر شده غیرمجاز که در بسیاری موارد تعداد آنها از چاههای مجاز بیشتر است مبادرت ورزید در غیر این صورت و با ادامه روند موجود ضمن از دست دادن بخشهای عظیمی از منابع آب برای همیشه پدیدههایی نظیر فروچالهها و فرونشستهای ناحیهای با ابعاد نامعلوم و با آسیبهای جبران ناپذیر باز هم بوقوع خواهد پیوست.
نتیجه گیری
دادههای لرزهای دستگاهی ۱۰۰ ساله اخیر، یک داده لرزهای با بزرگای ۴. ۶ ریشتر و دادههای تاریخی گویای دو زمین لرزه در نزدیکی تخت جمشید است.
بر اساس دادههای لرزهای و زمین ساختی، تخت جمشید در مرز پهنه کم خطر و پر خطر قرار دارد که بعبارتی در پهنههای لرزهای با خطر نسبی متوسط قرار دارد.
گسلهای موجود در محدوده تخت جمشید شامل گسل راندگی رحمت و دیگرگسلهای ثقلی است، آثار و شواهد سطحی و زیر سطحی این گسل بیشتر در نقشههای زمینشناسی و مغناطیس هوایی نمایش داده شده است. توان لرزهای گسل رحمت، ماکزیمم نزدیک به ۶. ۳ ریشتر است. حریم دوری از این گسل و گسلهای ثقلی نزدیک آن، حدود ۵۰۰ متر است.
وجود تخریب بسیار کم در بنای باستانی چون تخت جمشید و سالم بودن بند امیر در دشت مرودشت گویای پایداری نسبی و یا وجود زلزلههای زیر شش ریشتر در این نواحی است.
فرونشست مختص زمان حال و یا کشور و استان فارس نیست این پدیده همیشه دشتها را متاثر ساخته، چنانکه بیشتر بناهای تاریخی و باستانی که در دشتها قرار دارند در زیر خاک مدفون شدهاند و این نشان از فرونشست مداوم این دشتهاست. از این رو فرونشست پدیدهای است که بصورت تدریجی و در طول زمان طولانی با سرعت اندک رخ میدهد و در این صورت با توجه کم بودن طول عمر مفید سازهها و انسان نسبت به سرعت فرونشست، مخاطرات ناشی از فرونشست بسیار کم اثر خواهد بود.
اما در این زمان بدلیل برداشت بیرویه آب، ایجاد سدهای متعدد و کاهش نزولات آسمانی، میزان برداشت از آبهای زیرزمینی بیشتر از میزان تغذیه آبخوانها است، سطح آب زیرزمینی پایین رفته و فرونشست رخ خواهد داد.
زمانی که آبخوان برای مدت طولانی از آب خالی بماند، فضاهایی که با آب پر بودند به تدریج بسته میشوند و سطح زمین نشست میکند چنانکه استان فارس بویژه در دشتهای دارای رسوبات ریز دانه بیشترین نشست دیده میشود و دشت مرودشت از این شمار است.
فرونشست در مرکز دشتها صورت میگیرد و بر اثر فرونشست ترکهایی در نزدیکی اتصال کوه و دشت رخ میدهد که دربخشهای شمالی دشت مرودشت در دامنه جنوبی کوه رحمت و کوه حسین تقریبا در بشتر قسمتها ترکهای ناشی از فرونشست دیده میشود که دشتهای متصل به آثار باستانی تخت جمشید و نقش رستم را در بر گرفته است اما فرونشست زمین پدیدهای است که در رسوبات آبرفتی و در دشتها اتفاق میافتد نه در واحد سنگی، بنابراین بناهایی که بر بسترهای سنگی قرار دارند، همچون تخت جمشید در امان هستند.
وجود گسل و رخداد زلزله در این منطقه و یا هر منطقه دیگری که گسلیده یا لرزه خیز است عامل ایجاد این ترکها و شکافها نیستند تنها رخداد فرونشست عامل اصلی ایجاد این ترک و شکافها در منطقه کوه رحمت است.
عمق و طول چند ۱۰ متر این ترکها نسبت به ترکها و شکافهای ناشی از گسلش بسیار ناچیز است از این رو پدیده فرونشست بیشتر بخش سطحی زمین را متاثر ساخته و با راه کارهای ارائه شده در این گزارش میتوان سرعت فرونشست را کند و از مخاطرات آن کاست و مطالعات بررسی فرونشست و رفتارسنجی با استفاده از مطالعات ژئوفیزیکی و رادار، نصب ابزار دقیق، زمینشناسی مهندسی، ژئوتکنیک و آب- زمینشناسی از شمار مطالعاتی است که در این مناطق پیشنهاد میشود.
……………..
گزارش: هژیر فتحی
ویرانی تخت جمشید بر اثر زمین لرزه بیشتر با عقل جور میاد تا اتش کشیدن اسکندر . در بازرسیهای کارشناسان میراث فرهنگی فکر نمیکنم اثری از سوزاندن تخت جمشید وجود داشته باشه
امین جان باید خدمتتون عرض کنم اولا بهتره از کوه مهر بجای واژه عربی کوه رحمت استفاده کنیم ،ثانیا پروفسور المانی نویسنده از زبان داریوش بارها در تمام دنیا ثابت کرده هخامنشیان باهوش ترین و متمدن ترین حکومت کنندگان تاریخ بوده اند که پایتخت خود را جایی ساخته اند که هیچگاه زلزله های ایران به ان اسیب نرساند.یعنی تنها نقطه ای در ایران که از زلزله در امان است.
با سلام،
آتش گرفتن تخت جمشید توسط اسکندر یا ویرانی به دلیل زمین لرزه هیچکدام از اهمیت این سازه ی شکوهمند نمی کاهد و حکومت هخامنشیان نقطه عطفی در تاریخ جهان بوده است.
خدمت دوست عزیزی هم که با نام “هادی” در این سایت نظر میگذارند یک نصیحت دوستانه دارم که امیدوارم آن را از سر دوستی ببینند و رنجیده خاطر نشوند:
گر چه میهن پرستی و عشق به وطن بسیار با ارزش و مایه ی افتخار است و باعث پیشرفت کشور می شود، اما به همان اندازه “نژادپرستی” و “پست انگاری دیگران” اشتباه بوده و باعث پسرفت کشور و ایجاد دشمنی و نفاق می شود.
در ضمن من گمان نمی کنم که نظرهایی مانند این:
“…پروفسور المانی نویسنده از زبان داریوش بارها در تمام دنیا ثابت کرده هخامنشیان باهوش ترین و متمدن ترین حکومت کنندگان تاریخ بوده اند… ”
دارای بار فرهنگی باشد و تنها به شیوه غیر مستقیم دیگران را پست می شمارد.
بر خلاف برخی ممالک نو پا، تاریخ غنی ایرانزمین احتیاجی به کوچک شماری دیگران ندارد تا خود را بزرگ جلوه دهد. اعتدال همیشه بهترین گزینه است.
آتش کشیدن محتمل تره .آثار چوب های سوخته و پرده های سوخته پیدا شده قبلا.استاد شیمی مون در مورد جنس سنگ ها هم گفت جنسی بوده که با آتش سوزی شدید از بین میره و آتش باعث میشه که سنگ ها فرو بریزند .یکی از کاخ ها که در آن آتش سوزی شدید بوده کل ستونها نابود شدند و آثاری ازشون نمونده.
البته در این بین حمله اعراب به ایران را نیز نباید فراموش کرد زیرا اعراب با تخریب مجسمه ها و تصاویر موجود در تخت جمشید به دلیل تصور بت بودن آنها صدمات ریشه ای به تخت جمشید وارد کرده اند
من دانشجوی مرمت بنا دانشگاه بین الملل هستم و طبق مطالعات خودم و پژوهش های استادانم تخت جمشید اتش زده شده. بهتره با مطالعه و در حد خودمون مقاله بذاریم تو سایتامون…
ایمان جان این حرف ها رو که ما نگفتیم، پژوهشگران گفتن