بهاره رهنما اگر نگوییم یک پدیده، دستکم شمایلی از یک گفتمان است. گفتمانی نوظهور که در سالهای اخیر از سوی چهرههای هنری و ورزشی به شدت ترویج میشود: حضور گسترده درمحافل و مناصب اجتماعی و سیاسی. اقداماتی که به زعم یک جامعهشناس بزرگ، نوعی «سیاستزدایی» و تقلیل امر سیاست و مسایل اجتماعی به حاشیههاست.
بهاره رهنما با حضور در سریالهای نود شبی تلویزیون و فیلمهای عمدتا عامهپسند به شهرت رسید و پس از مدتی به تئاتر، نویسندگی و روزنامهنویسی هم روی آورد. قضاوت اینکه فعالیتهای او در این حوزههای متاخر، چقدر نشاتگرفته از شهرتش به عنوان یک بازیگر است و چهاندازه نمایانگر استعداد و تواناییهای او؛ طبعا با این نوشتار نیست و بر عهده مخاطبهای رهنماست. اما پرسشی هم هست که ذهن را قلقلک میدهد: هدف سلبریتیهای ما از این فعالیتها (ناخنکزدن به عرصههای مختلف هنر، فرهنگ و مسایل اجتماعی ـ سیاسی) چیست؟ چه الزامی وجود دارد که یک ورزشکار، نماینده شورای شهر یا مجلس شود؟ چرا یک بازیگر با کودکان کار سلفی میگیرد و در شبکههای اجتماعی به اشتراک میگذارد؟ آیا همه این اقدامات تنها به خاطریک «علاقه شخصی» است (آنگونه که رهنما در پاسخ به این پرسش به آن اشاره میکند)؟ بگذارید کمی شفافتر بررسی کنیم: آیا نمیتوان فعالیت خیرخواهانه انجام داد، بدون آنک دوربین و رسانهای آنها را ثبت کند؟ آیا کمپین «سلفی گرفتن با کودکان کار» (که رهنما یکی از مبدعان و فعالانش بود)، دردی از این کودکان دوا میکند؟ یا آنکه به شهرت سلبریتیها میافزاید؟
*خوانش بهارهرهنما از نمایشنامهاش به نام «چشمهایی که مال توست»
پس از حدود یکساعت نگاه کردنِ حضار به در و دیوار کافهکتاب تالار حافظ شیراز، بهارهرهنما بالاخره با لبخندی بر لب وارد کافه میشود.
ابتدا از همه تشکر و عذرخواهی میکند. میگوید همیشه دلش میخواسته شیرازی باشد و معتقد است که «شیراز بهترین شهر دنیاست».
بازیگر فیلم «نان، عشق و موتور هزار»، با اشاره به اینکه ستون روز شنبهاش در روزنامه «اعتماد» را به شیرازیهای خارج از کشور تقدیم کرده، «دور بودن از شیراز را مثل دور بودن از معشوق» میداند.
رهنما سپس به نمایشنامه «چشمهایی که مال توست» اشاره میکند، نمایشنامهای که سه سال پیش، با اقتباس از داستانی به همین نام (که در کتاب «مالیخولیای محبوب من» چاپ شده)، نوشته و خوانشاش نیز توسط نسیم ادبی کارگردانی شده است. بازیگر «چارچنگولی» با اشاره به اجرای چندباره این نمایشنامهخوانی در تهران و دبی، این نمایشنامه را «کلاژی از احساسات عاشقانه» خود میداند گهگاهی هنگام خوانش آن، احساساتش نیز بر اجرا غلبه میکند. بازیگر «گاوخونی» ضمن اظهار مجدد شادمانی بابت حضورش در شیراز، خوانش نمایشنامه «چشمهایی که مال توست» را تقدیم میکند به «زوان قوکاسیان»، منتقد و کارگردان مطرح سینما که به تازگی درگذشته است. خوانش نمایشنامه «چشمهایی که مال توست»، به نویسندگی و اجرای بهارهرهنما، حدود ساعت پنج عصر جمعه یکم اسفندماه نود و سه در کافهکتاب تالار حافظ شیراز آغاز میشود و پس از حدود یک ساعت به پایان میرسد. در انتها نیز بازیگر «ورود آقایان ممنوع»، کتابهایش را برای دوستدارانش امضا میکند و با آنها عکس یادگاری میگیرد.
*فعالیتهای اجتماعی جزو علایق شخصیام است
در یک دهه اخیر، علاوه بر حضور در سینما و تلویزیون، فعالیت شما در تئاتر، ادبیات و روزنامهنگاری نیز بسیار زیاد شده است. آیا دلیل خاصی دارد؟
فعالیت در حوزه ادبیات و تئاتر برایم جذابتر از سینما و تلویزیون است و به آنها بیش از سینما و تلویزیون علاقه دارم.
پس تئاتر و ادبیات برایتان در اولویت قرار دارد؟
بله.
با این تفاسیر به نظر خودتان در نویسندگی موفقتر هستید یا در بازیگری؟
نمیدانم. نمیتوان زیاد روی این دو مقوله متمرکز شد، چون به هرحال دو مقوله متفاوت است. ممکن است فردی گاهی اوقات در ادبیات موفقتر باشد، گاهی اوقات در بازیگری.
به جز حضور در حوزه فرهنگ، شما در فعالیتهای اجتماعی نیز مشارکت فعالانهای دارید. مثلا با کودکان کار سلفی میگیرید، مقتلخوانی میکنید و…
به هرحال اینها مسایل شخصی است و دلیلی ندارد در موردشان توضیحی دهم. اینها جزو علایق شخصی من است.
بله، اما وقتی این فعالیتها رسانهای میشوند، دیگر تنها یک علاقه شخصی نیست و بعدی اجتماعی
پیدا میکنند.
فعالیتهای اجتماعی من به دلیل علایق اجتماعیام است. توضیحی در مورد آنها ندارم که به شما بگویم.
و فعالیتهایتان در حوزه کودکان کار؟
آن هم مربوط به علایق شخصیام است وچون فکر میکنم کاری مثمرثمر است، انجامش میدهم.
فکر میکنید فعالیتهایتان تاثیرات مثبتی بر حوزه کودکان کار داشته است؟
به نظرم بله.
پس از اینگونه فعالیتها راضی هستید؟
بله.
احسان اکبرپور – روزنامه افسانه
مردمان شیراز هنردوست هستند و بارها این رو ثابت کرده اند . این خصوصیت پایتخت فرهنگی ایران هست .
این خانم خیلی ما شیرازیا رو دوست داره..تو برنامه خوشا شیراز چند وقت پیش گفت بی حالی شیرازیا بخاطر مصرف عرقیات و آرامش بخش بودن آن هست!!!!!
بااین تعریف کردنش
تو برنامه خوشا شیراز همه شیراز ها رو دوست دارند . چون دعوت میشن که همین حرف رو بزنند .
اگر اسم برنامه خوشا بورکینافاسو هم بود ، میرفتند و می گفتند : بورکینافاسو ، کشور دوم من هست و از شدت تالم دوری از اینجا خواب به چشمام نمیاد .
خوشا شیراز قدم بزرگی برا ی شناسوندن شیرازه یه خواسته داشتم من الان ساکن زنجانم ولی شیرازی اصیلم میشه از پروژهای عمرانی بیشتر خبر بدید. ممنون